زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

تبرعشق!!

هیچ زنی را در هیچ کجای دنیا نمیتوانی پیدا کنی که به یکباره عاشق مردی شود
زن ها آرام آرام در یک مرد جوانه میزنند.
اما
امان از زمانی که زنی در وجود مردش ریشه بدواند
اینجور عشق های یک زن را هیچ تبری نمیتواند از پا در بیاوردحالا میخواهد
تبر زمان باشد و یا حتی تبر مرگ
--------
پیامبر اکرم صل الله علیه و اله وسلم فرمود: این سخن مرد که به همسرش میگوید واقعا تو را دوست دارم هرگز از قلبش خارج نخواهد شد. (شافی ج2)

ین متن رو امروز یکی از دوستان برام ایمیل کرده بود که در نوع خودش خیلی به دلم نشست:
مرد یعنی غرور، زن یعنی شکست غرور ... مرد یعنی باید ، زن یعنی شاید
مرد یعنی آری،زن یعنی گاهی...مرد یعنی حتما ، زن یعنی هرگز
مرد یعنی اصرار ، زن یعنی انکار ... مرد یعنی بودن ، زن یعنی فنا
مرد یعنی دیدن ، زن یعنی چشم فرو بستن
مرد یعنی دم، زن یعنی باز دم
مرد یعنی منطق ،زن یعنی احساس
مرد یعنی حکومت ،زن یعنی اطاعت
مرد یعنی سخاوت ،زن یعنی صداقت
مرد یعنی رهایی،زن یعنی تسلیم
مرد یعنی شرافت،زن یعنی نجابت... مرد یعنی نهایت ،زن یعنی بدایت
مرد یعنی خشونت ،زن یعنی لطافت... مرد یعنی غیرت ، زن یعنی عزت
مرد یعنی من،زن یعنی ما... مرد یعنی صلابت،زن یعنی قداست
مرد یعنی پیمودن ، زن یعنی صبوری...مرد یعنی اکنون،زن یعنی فردا
مرد یعنی ساختن ،زن یعنی سوختن...مرد یعنی رهبر،زن یعنی راهبر
مرد یعنی دلدار ،زن یعنی دلداده... مرد یعنی خواستن ،زن یعنی کاستن
مرد یعنی ربودن،زن یعنی کشش ...مرد یعنی بیارام ،زن یعنی بیاسای

مرد یعنی یک جرعه هوس،زن یعنی جام لبریز نفس

رد یعنی شوهر ،زن یعنی همسر
مرد یعنی سالار ، زن یعنی ره سپرده به دامان یار
مرد یعنی نیمی از وجود ، زن یعنی نیمه دیگر
مرد یعنی پدر ، زن یعنی مادر
و اما با اینهمه معانی بی انتهای دشت آشنایی ،
مرد یعنی انسان یعنی دریای احساس یعنی دوست داشتن جاودانه
یعنی تکیه گاه وجود یعنی آرامترین خلقت
و زن یعنی آرامگاه خلقت یعنی از سر تا پای ایثار
و مرد یعنی واژه ی غیرت و مردانگی یعنی هستن ..شدن و گشتن
و زن یعنی مهر و وفای بی کرانه یعنی انس و صفای خالصانه
یعنی امید بخش روزهای آینده یعنی همراه و همدم تنهایی ها و غربت
و همسفر راه پررمزو راز زندگی و در یک کلام مرد یعنی پدر برای آنکه در باغ
عشق و وفا و صفایش در دامانت خواهدبالید
و مرد یعنی تنها یک واژه و آنهم مرد
و زن یعنی تنها یک واژه و آنهم عشـق

علاقه یک جوان به یگ زن متاهل

یه خانم متاهلی هستند و صاحب فرزند که کارمند دانشگاه هستند و در قسمت سایت کامپیوتر کار میکنند
دیروز یکی از دانشجویان پسر ... به ایشان تلفن زده و ابراز علاقه کرده و گفته که میدانم متاهلی اما به شما علاقه دارم ... امروز هم به سایت آمده و مرتب هم به آنجا می آید وچون سایت یک محل عمومی است نمیشود از ورودش جلوگیری به عمل آید.امکان جابه جایی این کارمند هم نیست ...
حالا به نظر شما چه کاری باید انجام دهد؟

برای مشاهده پاسخ به ادامه مطلب کلیک شود

منبع:gahnevisp.blogfa

 

پاســـــــــخ :

اولا به طور قطع در رفتار یا پوشش یا برخورد یا گفتار این خانوم چیزی بوده و هس که این جوون رو علاقمند و جسور کرده که چنین حرفی بزنه بنابراین فورا باید این موارد رو هر کدام که باشئونات دینی و عرفی و محیط کاری و اختلاط مرد و زن سازگار نیس اصلاح کنه
ثانیا باید امکان هر گونه پیغام و پسغامی رو اعم از طریق پیامک، تماس تلفنی ، حضوری در محیط کار یا بیرون از بین ببره
ثالثا تنها پیامی که باید به طور مستقیم یا غیرمستقیم به این جوون برسونه این هست که اگر فورا از کارش دست برنداره موضوع رو با همسرش و حراست اونجا مطرح خواهد و واقعا هم باید این کار رو در صورت اصرار اون جوون و تکرار مسأله انجام بده یعنی برخلاف تصوری که برخی فکر می کنند این موارد رو باید از همسرشون مخفی کنن کاملا اشتباهه بلکه در صورت تکرار مسأله اولین کسی که باید مطلع بشه همسرش هست تا بدونه که خانومش چیزی به این مهمی رو ازش مخفی نمیکنه و برای حل موضوع اقدامی بکنه و الا اگر این جوون احتمال بده که این خانوم از همسرش یا همکاران ترسی داره جسورتر میشه و چه بسا موضوع پیچیده تر بشه و بعدها اگر همسرش به طریق دیگری خبردار بشه خیلی براش سخت میشه و به مشکل بزرگتری گرفتار میشن
احتمال این که در حال حاضر برخی از همکارا از موضوع مطلع باشن یا دستی تو این قضیه داشته باشن که پسره شمارش رو از طریق اونا گیرآورده باشه یا به زودی مطلع بشن و براش بد بشه، وجود داره پس مسامحه در این مسأله و برخورد نرم و بدون پشتوانه با این جوون در این موضوع اصلا به صلاح نیس ... نگران این مسأله که جوون منتقل یا اخراج بشه هم نباشه، چون خود کرده را تدبیر نیس.

مادرانه

 مادرانه ...

ما اگر شعر و دفتری داریم

از دعاهای مادری داریم

شعرهامان طلاست از یُمنش

مادر کیمیاگری داریم

غزل از نامشان پر از گل شد

بین اشعار قمصری داریم

آنقدر "دانه های معنی" هست

خط به خط ما کبوتری داریم

دوسه تا فاطمه نوشتیم و

شد قیامت! چه محشری داریم!

ما کجا و ز فاطمه گفتن؟

ما که ذهن محقّری داریم

این هم از لطف های مادری است

اینکه توفیق نوکری داریم

آفتاب است و ما همه ذره

مادر ذره پروری داریم

مثل مرد از علی حمایت کرد

بَه! بنازم! چه مادری داریم!

ما مسلمان دست زهراییم

بهتر از این پیمبری داریم؟

أشهدُ أنَّ: فاطمه حق است

در اذان بند دیگری داریم

به خدا که خود خدا گفته

ما کجا چون تو دختری داریم؟

تو نبودی لَما خلقتُ علی

ما برای تو حیدری داریم

نوش جان شما همین باده

ما که انگور بهتری داریم

با دو جرعه علی علی مستیم

ما میِ ناب کوثری داریم

حسبُنا فطمه، تو که باشی

چه نیازی به دیگری داریم؟

تو بگو جان بده، بفرمایید!

در عوض آبرو خریداریم

حرز نام تو می فروشیم و

زحل و زهره مشتری داریم

بچه های توایم مادر جان

شکر حق سایه ی سری داریم

گیرم آتش به خانه ات بزنند

غیر ازاینجا مگر دری داریم؟


قصد من شادیانه گفتن بود

ورنه می گفتم از بهار کبود ...
 
شاعر: داود رحیمی

حواست باشه به جلسات خواستگاری!!

مهمترین سوالات جلسه خواستگاری


درخواستگاری سئوالاتی باید مطرح شود که به شناخت عقلانی و واقعی دختر و پسر از یکدیگرمنجر شود و از طرح سئوالاتی که فقط بعد احساسی افراد را مشخص میکند باید اجتناب نمود در ادامه بعضی از مهمترین محورها عنوان می گردد.

جلسه خواستگاری

الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

ب) سئو الاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

ج) انعطاف پذیری فرد

د)تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

ه)مسائل اقتصادی خانواده

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

ز)صفات شخصی و روانی

ح)مسائل اعتقادی و اخلاقی

ق) دوستان ص)خانواده

ط)برنامه ی تفریحات - سرگرمی وبرنامه برای ارتباطات درون خانواده

 

چه سئوالاتی در جلسات آشنایی دختر و پسر جهت خواستگاری و ازدواج باید مطرح شود

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید.

نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی (نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:

1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

 

تحقیق

2 - سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:

-نظر شما در مورد حجاب چیست؟

- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟

- شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

- شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد.

 

3 - به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثال های عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.

شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟

آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟

آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟

آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟

آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا...، اشکالی داره؟

آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟

آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟

آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)

 

4- حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.

 

بعضی از مهمترین محورها اینها هستند

شغل

الف) سوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و.....

یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه؟

مثلا:

شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟

آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟

رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ (معمولا افرادی که با خانواده و همکار و...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)

 

ب) سوالاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

مثلا: با سئوالاتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ (این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)

- کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.

- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،

 

احساسی مشابه که باعشق اشتباه گرفته میشود!!{2}

علاقه وسواسی
علاقه وسواسی معمولاً به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که مردم معمولاً احساسات بی اساس خود را تحلیل منطقی می‌کنند. آنها تصور می‌کنند که اگر فردی مدام در ذهنشان است پس حتماً عاشقش هستند. علاقه وسواسی شبیه به شهوت است اما خیلی از آن گمراه‌کننده‌تر و مخرب‌تر. بااینکه شهوت وقتی افراد کم‌کم با هم آشنا می‌شوند، محو شده و از بین می‌رود اما علاقه وسواسی همچنان می‌ماند.

هرچه زمان و تلاش بیشتری را صرف یک علاقه وسواسی ناسالم کنید، این علاقه بیشتر و بیشتر خواهد شد. افرادیکه گرفتار این حس می‌شوند معمولاً تا جایی پیش می‌روند که کم‌کم خودشان را فراموش می‌کنند. از دست دادن هویت فردی چرخه شومی از رفتار ایجاد می‌کند که باعث می‌شود فرد بیشتر و بیشتر به طرف‌مقابل خود وابسته شده و خود را نابود کند.

حتی عشق یکطرفه هم می‌تواند به علاقه وسواسی تخریب‌کننده تبدیل شود. وقتی فردی باور دارد در رابطه‌ای است که اصلاً وجود ندارد، یا فردی انرژی بیشتری را نسبت به دیگری در رابطه صرف می‌کند، پایه و اساس علاقه وسواسی شکل می‌گیرد.

عشق واقعی به افراد کمک می‌کند رشد کنند اما علاقه وسواسی تضعیف‌کننده است. اگر تصور می‌کنید خودتان را گم کرده‌اید، اگر همیشه سعی دارید طرفتان را خوشنود کنید درحالیکه او مثل شما رفتار نمی‌کند. و اگر می‌بینید که همه تصمیمات زندگی‌تان را براساس احساسات  و نیازهای آن فرد می‌گیرید، احتمالاً گرفتار علاقه وسواسی شده‌اید.

احساسی مشابه که باعشق اشتباه گرفته میشود!!

عشق حسی بسیار زیرک است. خیلی چیزها هست که دقیقاَ حسی شبیه به عشق دارد اما خیلی از آن دور است. عشق واقعی به زمان نیاز دارد و یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. در زیر به سه چیزی اشاره می‌کنیم که اکثر افراد آنها را با عشق اشتباه می‌گیرند.
شهوت
شهوت حسی است که معمولاً با عشق در نگاه اول اشتباه گرفته می‌شود. حس شدید و ناگهانی جذب شدن به سمت کسی است که او را خوب نمی‌شناسید. به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که جاذبه آن بسیار زیاد است.

احساساتی که با شهوت در فرد ایجاد می‌شود، واقعی به نظر می‌رسد اما برمبنای خیال است. برای اینکه عاشق کسی باشید، باید او را خوب بشناسید اما خیلی‌ها بااینکه برای هم کاملاً غریبه هستند، در دام شهوت گرفتار می‌شوند. چیزی که در شهوت افراد را اسیر خود می‌کند، خیال این است که چه خواهد شد و فرد در آن هیجان گم می‌شود.

این افراد که شدیداً گرفتار جاذبه فیزیکی شده‌اند به هیچ وجه نمی‌توانند از هم دور شوند. مدام به هم فکر می‌کنند و همیشه درمورد هم حرف می‌زنند. شهوت احساسی شاد است که با شور و جاذبه همراه می‌شود. اگر درمورد اینگونه مسائل کم‌تجربه هستید، احتمال اینکه شهوت را با عشق اشتباه بگیرید بسیار زیاد است.
تفاوت عشق با شهوت دقیقاً مثل تفاوت روز و شب است. شهوت در مراحل اولیه یک رابطه اتفاق می‌افتد که افراد هنوز خوب همدیگر را نمی‌شناسند. شهوت برمبنای خیال پایه‌گذاری می‌شود و خیال و واقعیت هیچوقت با هم جور نمی‌آید.

بااینکه جاذبه جسمی یکی از مولفه‌های اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن محدود نمی‌شود. اگر رابطه‌ای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت است. اینکه واقعاً عاشق همدیگر باشید زمان می‌برد و فقط نمی‌تواند بر پایه جذابیت فیزیکی باشد.

http://image.kocholo.ir/reza/Wallpaper/Roses_26.jpg

شهامت برای ازدواج

شهامت برای ازدواج

مسئولیت در زندگی, زندگی مشترک,مسئولیت پذیری

مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس می‌باشد که زیرمجموعه مسئولیت‌های اجتماعی و تدبیر منزل است.

مسئولیت پذیری
همان‌طور که در هستی هیچ ذره‌ای نیست که بیهوده آفریده شده و دارای وظیفه‌ای نباشد، انسان نیز که گل سرسبد آفرینش است، در قبال خداوند، خود و دیگران مسئولیت‌های عظیمی بر عهده دارد. تفاوت وظایف انسان با سایر موجودات مثل جماد، نبات و حیوان آن است که مسئولیت‌های آن‌ها غیر‌اختیاری و جبری است. یعنی این موجودات و حتی موجودات مجرد مانند فرشتگان به گونه‌ای از روی اجبار انجام وظیفه می‌کنند. اما مسئولیت آدمی به اختیار خود اوست. خداوند در سوره‌ی انسان آیه 3 می‌فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه حق و باطل را به او نشان دادیم. می‌خواهد هدایت پذیرد (مسئولیت‌هایش را انجام دهد) یا کفران (نعمت) کند.»

سه گونه مسئولیت انسان
1-مسئولیت عبودی که وظیفه بین او و خدایش می‌باشد. مثل: نماز، روزه، حج، زکات و...


2-مسئولیت فردی که دو قسمت است:

الف) وظیفه‌ای که انسان نسبت به اعضا و جسم خویش دارد. یعنی وظیفه حفظ صحت جسم برای استفاده صحیح از آن جهت تعالی روح.
ب) وظیفه تکامل و حفظ روح از بیماری‌های معنوی و رذیلت‌های اخلاقی مثل بی‌ایمانی، ستم، حسادت و...

3-مسئولیت اجتماعی که به دو شاخه تقسیم می‌شود:
الف) وظایف مربوط به امور خانواده و افراد آن (تدبیر منزل)
ب) وظایف مربوط به جامعه و افراد آن.


مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس می‌باشد که زیرمجموعه مسئولیت‌های اجتماعی و تدبیر منزل است. همسرداری و تربیت فرزند دارای آداب و احکام ویژه‌ای در اسلام است و افراد خانواده دراین‌باره وظایف و جایگاه مشخصی دارند که فقط با انجام درست آن مسئولیت‌ها و عدم‌جابجایی نقش‌ها در خانواده می‌توان در خانه محیطی سالم و متعالی فراهم کرد. خداوند در سوره‌ی زمر آیه 15 می‌فرماید: «همانا زیان‌کارترین افراد کسانی هستند که خود خانواده خود را بر اثر عدم تربیت صحیح یا کوتاهی در آن در روز قیامت به زیان انداختند. هان! این همان خسران و زیان آشکار است.»

حضرت علی(ع) می‌فرماید: «برای هریک از کارکنان منزل کاری معین کن و مسئولیت آنها رابر عهده‌شان بگذار. وقتی وظیفه خود را فهمیدند به امید دیگران از زیر کار، شانه خالی نمی‌کنند.» (غررالحکم-ص145)

داستان زندگی....

داستان های زناشویی

اما

بانگاهی متفاوت

سردار شهید عباس کریمی

تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم،

 گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: نه شما بد عادت شده‏اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم. امروز خسته‏ام. به زانو ایستادم».

می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می‏ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم.

انگشتان پاهایم پوسیده است. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.

{منبع:جوان ومشکلات جنسی}

عشقت چیه؟؟؟

ازمن پرسید:تا حالاعاشق شدی؟

گفتم آره.... .گفت چند بار؟گفتم یک بار.

گفت پس میدونی عشق اول هیج وقت ازیادنمیره؟ گفتم آره مطمئنم

گفت چجوری باهاش آشنا شدی؟؟ گفتم ازبچگی باهاش بزرگ شدم تاجشم بازکردم تاالان اونودیدم ...

گفت باهاش درارتباطی؟ گفتم آره همیشه باهمیم ...

بغض کردم که گفت بهش میرسی؟ اشکم سرازیرشد گفتم آره

گفت منم عاشقم خیلی میخواستمش زیبابود ولی نرسیدیم

گفت خوش به حال عشقت جقدرخوشبخته که توروداره واینقدرعاشقشی ...

گفت حالاکی هست واسمش چیه؟ خوشگله؟

گفتم مطمئنم ازعشق تو خوشگلتره ، اسمش رحمان ،رحیم حمید و اسمهای زیادی داره...

ولی همه صداش میزنن خــــــــــــــــــــــــــدا .......

عشق یعنی....

عشق یعنی یک سلام و یک درود
.
عشق یعنی درد و محنت در درون
.
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
.
عشق یعنی قطره و دریا شدن 

ادامه مطلب ...

ای عشق..

ای عشق. عطر گیسوی تو در باد، بر باد داده است دل این همه پرنده را

ای خورشید. از تاب تو بر دریاست، بی تابی همه ماهیان

مستی به چشمان قشنگ تو خوش است ای ماه، از این رو همه تاک ها سرشارند به می، و می گسار است باد

ای عشق دل تو پناه من است و دل من پناه تو

دلم چیست ای عشق؟ نی لبکی بر لبان تو، بنواز دلم را ای عشق.

چنان بنواز دلم را که هرجا نفرتی هست، عشق باشم من؛ هرجا زخمی هست، مرهم باشم من؛ هرجا ناامیدی هست امید باشم من؛ هر جا غمی هست شادمانی باشم؛ هرجا تردید هست ایمان باشم من.

توانم بده ای عشق تا بفهمم دیگران را، حتی اگر نفهمند مرا؛ تا دوست بدارم دیگران را حتی اگر دوست نداشته باشند مرا. توانم بده ببخشم خود را و دیگران را حتی آنانی را که آزرده اند مرا؛ می دانم که در بخشش است که بخشوده میشوم ای عشق.

ای عشق چنان بنواز نی لبک چوبین دلم را که در پایان، از من بوی بنفشه بماند و خاک، یاد پرنده بماند و باد.

بنواز نی لبک چوبین دلم را ای عشق.

"مسیحا برزگر"