زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

 

به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، داریوش سجادی از فعالین رسانه ای که در آمریکا زندگی می‌کند، در صفحه شخصی خود نوشت: جکی ‌چان سوپر استار سرشناس و رزمی کار هالیوود اخیراً طی مصاحبه ای اظهار داشته: «همیشه اصرار داشته ام که به عنوان یک بازیگر اخلاق‌گرا شناخته شوم و خوشحالم که رسانه‌های گروهی، منتقدان و تماشاگران سینما، مرا با این لقب می‌شناسند. در تمام این سالها به مدیر برنامه‌هایم یک موضوع را همیشه یادآوری کرده‌ام. به او، تهیه کنندگان و کارگردانان فیلم‌هایم گفته‌ام فیلم‌نامه‌هایی را به من پیشنهاد کنید که در آنها جایی برای عریان‌گری و صحنه‌های ناجور وجود ندارد. من در هیچ صحنه بدی بازی نکرده و نخواهم کرد.این اولین اصل اخلاقی من است»

 

 

داریوش سجادی

 

این اظهارات را اکنون بگذارید در کنار اظهارات چند ماه قبل «گلشیفته فراهانی» و ایضاً نقش های محوله مشارالیه در فیلم هایش. ایشان در برنامه پولتیک در پاسخ به این پرسش که اگر در فیلمی؛ صحنه ای وجود داشته باشد که باید توسط شما روابط زناشویی و همبستری و برهنگی به تصویر کشیده شود؛ آیا وجود این صحنه تاثیری در انتخاب شما برای بازی در آن نقش و در آن فیلم دارد؛ پاسخ داد: «نه هرگز! اگر فیلم، داستانی داشته باشد که باید در این دنیا بازگو شود و به تماشاچی منتقل شود من همه جوره آن را با ذهنی روشن انجام می دهم!»

 

... حد فاصل جکی چان شدن و فراهانی بودن موید آنست که می توان مانند جکی چان در دل صنعت هالیوود بالید و روئید اما به دلیل برخورداری از پرنسیب های فرهنگی و بلوغ شخصیتی در مقابل سندروم غربزدگی واکسینه بود هم چنانکه یک عنصر ضعیف البنیه از حیث معرفت و هویت بومی مانند گلشیفته نیز به راحتی می تواند در عمیق ترین لایه های همان سندروم غوطه خورده و فرو رود.

 

غربزدگی چیزی نیست جز مختل شدن اندیشه و فلج شدن بخش تشخیص و داوری و محاجه مغز و پذیرش اعتبار ذاتی برای تمامیت غرب و تمکین و تبعیت چشم بسته و مقهوریت و مفتونیت در برابر آن فرهنگ و تمدن بالذات معتبر فرض شده! سندرومی که بعضاً محصول ناتوانی فرد از معنایابی در زندگی با تکیه بر استعداد و دانش و عقل خود و پذیرش کورکورانه معنادهی غرب از رفتار ها و هنجارهای فردی و اجتماعی است!

 

طرفه آنکه پدر ایشان (بهزاد فراهانی) نیز در مقام دفاع از صبیه به خود بالیده و فخر ورزیده!
...

ابراز افتخار فاقد اعتبار بهزاد فراهانی بابت هنرنمائی دخترشان در فرنگ در حالی صورت می گیرد که مشاهده شد مشارالیه در پرونده کاری خارج از کشورش تاکنون آش دهان سوزی ارائه نکرده و تنها تفاوت کار ایشان در داخل و خارج از کشور کسب فرصت رویت ... و بدن عریان ایشان برای بیننده برون مرزی است که تصور نمی شود ... محلی از اعراب در صنعت سینمای فاخر داشته باشد.

 

مدافعات آقای فراهانی از دخترشان یادآور مسابقات موسسه «Play Boy» در سال 2003 برای جذب جذاب ترین و طنازترین (!) دختران آمریکائی است که شبکه سراسری ABC در آمریکا آن را پوشش تصویری داد و نهایتاً بعد از آن که از میان صدها نفر رقیب تنها 10 نفر موفق به جذب در «Play Boy» شدند، پدر یکی از این ده نفر در مصاحبه با ABC در حالی که اشک شوق در چشمانش نشسته بود با وجد و ابتهاج گفت:  من به دخترم بابت این موفقیت افتخار می کنم!!!

 

منبع: سیمرغ

 

منطق اسلام

ولی از نظر اسلام ، رابطه انسان و جهان از نوع رابطه زندانی و چاه و در چاه افتاده نیست ، بلکه از نوع 1- رابطه کشاورز است با مزرعه ، ویا 2- اسب دونده با میدان مسابقه ، و یا 3- سوداگر با بازار تجارت ، و یا 4- عابد با معبد است . دنیا از نظر اسلام محل تربیت انسان و جایگاه تکامل او است . ( کتاب سیری در نهج البلاغه )

به گزارش رهیافتگان به نقل از قدس آنلاین«ماریا مالگوژاتا ماگدالِنا میه¬ژوا»ی دیروز و «مریم البلوشی» امروز اگرچه با آن لهجه خشن لهستانی‌اش گاه «حسین» را «خُسین» و «hand» را «خَند» تلفظ می‌کند و «اهل‌بیت» را «اهلَن‌بِت» می‌گوید، اما با صحبت از حسین(ع) و کربلا راحت بغض می‌کند و اشک می‌ریزد. او که این روزها برای درمان به لندن رفته است، عاشورای امسال را همان‌جا به عزا خواهد نشست و خوشحال است که پارسال با ویلچر در مراسم عزاداری مسلمانان لندن شرکت کرده و امسال به لطف «سیدنا حسین(ع) و سیدنا امام رضا(ع)» روی پای خود می‌ایستد.


امام حسین(ع) چه دارد که همه عاشقش هستند؟ چرا این‌همه آدم برایش گریه و عزاداری می‌کنند؟
چون امام حسین(ع) جانش را برای این مردم داد. بسیاری از مسلمانان جاهل‌اند و حسین(ع) حقیقت را به آنها نشان داد. او به همه ما درس ایثار و فداکاری می‌دهد. او همه هستی و خانواده خود را برای دین داد و غصه امت را می‌خورد. خون حسین(ع) به خاطر ما بر زمین ریخت. به نظر من عاشورا مهم‌ترین روز برای شیعیان است.
اولین باری که با عاشورا آشنا شدید، مسلمان بودید؟
نه. من قبل از این‌که مسلمان شوم با یک شیعه کویتی ازدواج کردم و او من را به حسینیه خانوادگی خودشان در کویت برد. در ایام محرم با مادرشوهرم به مجالس مختلف می‌رفتم و به سخنرانی‌ها گوش می‌دادم و با مردم صحبت می‌کردم. از آنها سؤالاتی درباره امام حسین(ع) و عاشورا می‌پرسیدم و وقتی آنها درباره این مسائل به من توضیح می‌دادند، نمی‌توانستم باور کنم که چرا با امام حسین(ع) چنین کردند؟! فقط به خاطر این‌که حسین(ع) به خدا اعتقاد داشت و در راه او کار می‌کرد؟ (بغض گلویش را می‌گیرد و اشک در چشمانش جمع می‌شود) این‌همه ظلم به سیدنا حسین(ع) فقط از حیوانات برمی‌آید و انسان نمی‌تواند چنین کارهایی بکند.
از میان وقایع کربلا و مصائبی که امام حسین(ع) دیدند، کدام‌یک برایتان تأثرانگیزتر است؟
همه این‌ها مثل انگشتان یک دست هستند و باور کنید که من برای همه مصائب کربلا به یک اندازه گریه می‌کنم. من حتی برای امام رضا(ع) هم مثل امام حسین(ع) گریه می‌کنم. البته مصائب امام حسین(ع) جایگاه خاص خود را دارد. ولی همه آنها به خاطر شیعیان و مسلمانان جان دادند. نمی‌دانم آن دشمنان چرا زنان و کودکان را به شهادت رساندند؟ به چه دلیل؟ پادشاه زمان حضرت عیسی(ع) دستور داد که همه نوزادان پسر را بکشند تا حضرت عیسی(ع) زنده نماند، ولی نگفت زنان و مردان را هم به قتل برسانند! ولی در کربلا بزرگ و کوچک و زن و مرد را به شهادت رساندند. حتی طفل شیرخوار امام حسین(ع) را هم کشتند. چرا؟ من نمی‌توانم جوابی برای این سؤالات پیدا کنم.
عزاداری امام حسین(ع) در اروپا چه حال‌وهوایی دارد؟
من پارسال عاشورا در لندن بودم. در این شهر دسته عزاداری به طول ده-دوازده کیلومتر به راه می‌افتد. همه شیعیان مجالس عزاداری برپا می‌کنند، حتی افرادی که نیاز مالی دارند و در لندن کار می‌کنند تا برای خانواده‌شان پول بفرستند، از خوردوخوراکشان می‌زنند و این ده روز را چیزی نمی‌خورند تا بتوانند برای مراسم عاشورا کمک مالی کنند. همه برای مراسم عاشورا کمک می‌کنند. من به خاطر بیماری روی ویلچر نشسته بودم و همسرم ویلچر را می‌راند. سینه می‌زدم و از خدا می‌خواستم که از گناهان همه مسلمانان بگذرد. چون بعضی مسلمانان خطاکارند و مسلمانی که گناه کند مسلمان ناب نیست.

داستان های زناشویی

اما

بانگاهی متفاوت

شهید مصطفی چمران

یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها». و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید،

می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟»

منبع:جوان مومشکلات جنسی

خدایاازبهشت بهترم داری؟؟؟؟؟



خواسته های یک مادر :

فرزند عزیزم:

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم،
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است،
صبور باش و درکم کن؛
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم،
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم؛
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن؛
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر؛
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظهام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو؛
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو؛ روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم.
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

خدایا از بهشت بهترم داری ؟؟

برای زیر پای مادرم میخواهم ....


9دلیل شکست خوردنتان درخواستگاری

دلیل اصل شکست خوردنتان در خواستگاری

جلسه خواستگاری,خواستگاری موفق

اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هر جا که به خواستگاری می‌روید پاسخ منفی می‌شنوید این مطلب را بخوانید.

در خواستگاریهایی که به جواب «نه» می‌انجامد، گاهی اوقات پای هیچ نقطه ضعف بزرگی مثل نداشتن اخلاق پسندیده، اعتیاد، بی‌کاری و بیعاری، مخالفت و همراهی نکردن خانواده و... در میان نیست. این مسئله زمانی بغرنج می‌شود که نه فقط در یکی دو خواستگاری بلکه هر جا که خانواده پسر برای خواستگاری می‌روند با پاسخ منفی عروس و خانواده‌اش مواجه می‌شوند.

اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هرجا که به خواستگاری می‌روید پاسخ منفی می‌شنوید و خودتان هم نمی‌دانید دقیقا عیب کار کجاست قبل از اینکه دچار افسردگی شوید و زانوی غم بغل بگیرید، این مطلب را بخوانید چون تا حدودی به شما کمک می‌کند متوجه نقطه ضعفتان بشوید، ضعفی که شاید پیش از این آن را چندان مهم به حساب نمی‌آوردی
د.

ادامه مطلب ...

داستان زندگی....

داستان های زناشویی

اما

بانگاهی متفاوت

سردار شهید عباس کریمی

تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم،

 گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: نه شما بد عادت شده‏اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم. امروز خسته‏ام. به زانو ایستادم».

می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می‏ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم.

انگشتان پاهایم پوسیده است. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.

{منبع:جوان ومشکلات جنسی}

میخوای کی رابشناسی؟؟؟؟

دوستی به خاطر شناخت جنس مخالف

برخی اظهار می کنند که دوستی من با او به این خاطر بوده که می خواستم جنس مخالف را بشناسم و تجربه کسب کنم. تعداد این نوع دوستی ها که به خاطر ارضای حس کنجکاوی و لذت ناشی از هیجانات عاطفی صورت می گیرد، کم نیست. من همیشه از این خانم های جوان سوال می کردم که آیا می خواهی او را بشناسی یا اینکه جنس مذکر را؟ اگر می خواهی او را بشناسی، این شیوه ساده لوحانه است یا وقتی می توانی به شناخت درستی از او برسی که بابت این شناخت غرامت سنگینی پرداخته باشی. چرا که هرگز کسی که برای ایجاد چنین ارتباطی تلاش کرده، حاضر نمی شود تا لیستی از معایب و نقایص خود را در اختیار شما قرار دهد بلکه او در اولین برخورد سعی می کند علایق و سلایق شما را بشناسد و آن چنان باشد که شما می خواهید نه آن چنان که در واقع هست. بنابراین، او خود را همچون ویترینی مطابق سلیقه ی شما تزئین می کند. حتی سعی می کند اسم مستعاری برای خود انتخاب کند که هم وزن اسم شما باشد. اما اگر می خواهید با شناخت آن جوان، جنس مذکر را بشناسید، این کار خیلی منطقی به نظر نمی رسد. چرا که جنس مذکر یا مؤنث همچون محصولات مشترک یک شرکت نیستند که با شناخت یکی از آنها بتوانی بقیه را نیز شناسایی کنی. بلکه هر انسانی در عین داشتن سرشت مشترک دارای ویژگی های شخصی فراوانی است و این ویژگی ها است که انسان ها را از هم متمایز کرده است. نتیجه آن که این دلیل نیز یک دلیل قانع کننده برای موجه جلوه دادن دوستی باجنس مخالف نمی باشد. علاوه بر اینکه برای شناخت جنس مخالف می توان از دقت در رفتار خواهر و برادر خود و یا رفتار پدر و مادر خود استفاده کرد.

{منبع:جوان ومشکلات جنسی}

روان شناسی

افرادمتاهلی که دردوران تجردخودبارهاروابط عاطفی متعددی راتجربه کرده انددرزندگی مشترکشان دچارترسی هستندکه هرگزآنهاراتنهانمیگذارد!آنهاازاین تصورکه ممکن است اخلاق ورفتارهمسرشان مانندافرادپیشین باشدیابه آنهاخیانت کندآنهاراترک کندویابه دلیل کوچکترین مسیله ای رابطه شان رابهم بزندواهمه دارند..همین ترس اجازه نمیدهدکه آنهاولوکاملاموفق لذت ببرند..
مجله موفقیت{273}

دکترمحمودبرجعلی {استادوروانشناس دانشگاه تهران}میگوید!!

جوانان همسرایده آل خودراایده آل تصورمیکنند!!!!!

که این تصورکاملااشتباه است..

بسیاری ازافرادجذب تجملات ورفاه وظواهرطرف مقابل میشوند.

درحالیکه شناخت باطن افرادمهم تراست!

جوانان بایدبرای شناختن زندگی خودتلاش کنند.

وامرازدواج رابرای خودوخانواده خودسخت نگیرند!!

دلنوشته

گاهی اوقات توی زندگی دونستن مطالب به هیچ دردی نمیخوره!!ا

این عمل کردنه که مهمه!!!

مشکل ماهاهم توی مسلمونیمون همینه!!!

میدونیم وعمل نمیکنیم!!!!!!!

چه قشنگ گفت اون دوست:اول ببین خودت چیکاره ای؟؟

قبل ازهرانتقادوپیشنهادی اول ببینیم خودمون کجاییم؟؟؟


سلام به تمام دوستان هم کلاسی وغیرهم کلاسی که به این وب سرمیزنن!!!

درصورت داشتن انتقادویاپیشنهادمیتونیدخیلی راحت نظرتون رابگیدتاباهم تبادل نظرکنیم!!!

چی تو ی ذهنته؟؟؟؟؟اینجابپرس!!

سلام                                                                                                                  سلام

بسم الله

شمامیتونیدهرسوالی دررابطه باازدواج وانتخاب همسردرذهنتونه اینجابپرسیدوماباسوال ازکارشناسان معتبرومعروف شمارابه جوابتون میرسونیم!!!

همیشه توی زندگیتون نگذاریدسوالات درذهنتون انباشته بشه...

ازاهلش بپرسیدوبه جوابتون به نحواحسنت برسین!!!

عشقت چیه؟؟؟

ازمن پرسید:تا حالاعاشق شدی؟

گفتم آره.... .گفت چند بار؟گفتم یک بار.

گفت پس میدونی عشق اول هیج وقت ازیادنمیره؟ گفتم آره مطمئنم

گفت چجوری باهاش آشنا شدی؟؟ گفتم ازبچگی باهاش بزرگ شدم تاجشم بازکردم تاالان اونودیدم ...

گفت باهاش درارتباطی؟ گفتم آره همیشه باهمیم ...

بغض کردم که گفت بهش میرسی؟ اشکم سرازیرشد گفتم آره

گفت منم عاشقم خیلی میخواستمش زیبابود ولی نرسیدیم

گفت خوش به حال عشقت جقدرخوشبخته که توروداره واینقدرعاشقشی ...

گفت حالاکی هست واسمش چیه؟ خوشگله؟

گفتم مطمئنم ازعشق تو خوشگلتره ، اسمش رحمان ،رحیم حمید و اسمهای زیادی داره...

ولی همه صداش میزنن خــــــــــــــــــــــــــدا .......