زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

ازدواج حضرت علی.ع. وحضرت فاطمه.س.

خواستگاری حضرت علی (ع) از خانم فاطمه زهرا (س)

(ازدواج موفق 47)

دکتر شاهین فرهنگ

دو سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه گذشته بود و خانم فاطمه زهرا (س) خیلی خواستگار داشتند و پیامبر (ص) همه را رد می کردند. یکی از ثروتمندان مدینه آمد پیش پیامبر (ص) و گفت اگر دخترتان را به من بدهید تمام ثروتم را به شما می دهم. رسول الله فرمودند که خیال کردی من تا حالا دخترم را به کسی نداده ام و منتظر یک آدم پولدار بودم؟ ثروت تو به چه درد من می خورد؟ من منتظر فرمان الهی ام. آدمهای بزرگ و مطرح و تراز یک پیامبر می آمدند برای خواستگاری اما پیامبر نمی دادند.

 

یک روز حضرت علی (ع) درب خانه رسول اکرم (ص) را زدند و وارد خانه شدند. بر خلاف معمول همیشه که وقتی علی (ع) وارد خانه پیامبر می شدند  شروع به حرف زدند می کردند، ساکت یک گوشه ای نشستند و سرشان را پایین انداختند. پیامبر (ص) فرمودند علی جان چیزی می خواهی بگویی؟ حضرت هم در جواب چیزی نگفتند. بار دوم سوال کردند و باز حضرت سکوت کردند. وقتی علی (ع) اصرار پیامبر را دیدند عرضه داشتند که اگر صلاح می دانید افتخار دامادی تان را به من می دهید؟ پیامبر (ص) لبخند زدند و خوشحال شدند و فرمودند همین جا بنشین تا با فاطمه (س) صحبت کنم.

 

به فاطمه (س) گفتند دخترم تا بحال خواستگارهای زیادی برایت آمده و همه آنها را من رد کردم ولی امروز یک کسی آمده خواستگاری تو که هم خدا به این ازدواج راضی است و هم رسول خدا. دخترم با این ازدواج موافق هستی؟ خانم فاطمه (س) از شرم و خجالت چیزی نگفتند. پیامبر (ص) خوشحال شدند و فرمودند: خدا را شکر. سکوت زهرا نشان دهندة قبول کردن زهرا است. خانم سرشان را بلند کردند و عرض کردند پدر جان چیزی که شما و خدا از آن راضی هست حتما من هم راضی ام.

 

پیامبر (ص) با خوشحالی به علی (ع) فرمودند مساله ای نیست و بگذار خبری را به تو بگویم قبل از اینکه درب خانه را بزنی جبرئیل نازل شد و فرمود خداوند تو را از میان بندگانت به رسالت برگزید و تصمیم گرفت که تو پیامبر الهی باشی. و خداوند علی (ع) را برادر، مشاور و وزیر تو قرار داد. و مقرر کرد که دخترت فاطمه را به عقد علی (ع) در بیاوری؟ و جشن ازدواج آنها در بیت المعمور (جایی بالای کعبه است که فرشته ها در آنجا طواف می کنند) برگذار شده. و علی جان هنوز جبرئیل بالا نرفته بود که تو درب خانه را به صدا درآوردی؟

 

بعد از اینکه این وصلت صورت می گیرد خیلی ها به پیامبر گلایه کردند که چرا فاطمه (س) را به علی (ع) دادید. و رسول الله (ص) فرمودند: نه رد کردن شما دست من بود و نه انتخاب کردن علی (ع). شما را خدا رد کرد و علی (ع) را هم خود خدا قبول کرد و انتخاب کرد.

 

برای این، این مطلب را گفتم که بعضی ها تا وقتی مثال ازدواج را می زنیم زود می گویند چرا حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) ازدواج فامیلی کردند؟ نخیر! این حرف غلط است. چون آن انتخاب، یک انتخاب آسمانی بوده است و ربطی به ما ندارد که بگوییم پس ما هم ازدواج فامیلی می کنیم. 


آنچه که خانواده دختروپسردرجلسه دوم بایدصحبت کنند

آنچه که دختر و پسر در جلسه دوم خواستگاری باید در مورد آن صحبت کنند!

(ازدواج موفق 39)

دکتر شاهین فرهنگ

اول: پرسیدن سوالاتشان از همدیگر

اول یک سری نکات کلیدی دربارة سوالات خواستگاری باید بگویم. و بعد وارد این مطلب می شویم که دقیقا چه گروه سوالاتی را باید بپرسیم و برای هر گروه چند تا نمونه سوال به شما ارائه بدهیم.

نکات کلیدی دربارة سوالات خواستگاری:

نکته اول:

لطفا هم پاسخ محور عمل بکنید و هم سوال محور.

بعضی ها فکر می کنند که ما یک چیزهایی از طرف مقابلمان می پرسیم و جوابهایی که به ما می دهد باعث می شود ما تصمیم بگیریم که آیا به درد هم می خوریم یا نه. این که او چه جوابی به سوالات من می دهند پاسخ محوری است. لطفا هم پاسخ محور و هم سوال محور عمل کنید.

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

پاسخ محوری اینگونه است: وقتی که من از او سوال می کنم او چه جوابی می دهد.

سوال محوری اینگونه است: او چه سوالاتی از من می کند.

 

وقتی ما از کسی می خواهیم که لطفا از من سوالتان را بپرسید مطمئن باشید اولین چیزهایی که می پرسد دغدغه های ذهنی اوست. ما وقتی سوال می کنیم مطمئنا اولین سوالات ما مهمترین دغدغه های ذهنی و دل مشغولی های ماست. حساسیتهای ما، ملاکهای ما، اولویتهای ما، در اولین سوالات ما پنهان هستند.

وقتی پاسخ محور عمل می کنیم به جواب سوالاتی که از او می پرسم توجه می کنم. وقتی سوال محور عمل می کنیم می خواهیم ببینیم چه جور سوالاتی می پرسد تا متوجه حساسیتهای این آدم بشوم. و متوجه می شوم که چه چیزی برای او مهم است. و خواهشی که از شما دارم این است که در سوال و جوابهای خواستگاری هم سوال محور و هم پاسخ محور عمل کنید.

آنهایی که فقط می خواهید پاسخ محور عمل کنید! و می گویید من لیست سوالاتم (مثلا صد تا سوال) را به او می گویم تا ببینم او چه جوابی می دهد. ممکن است خیلی از پاسخ هایی که به شما می دهد استاندارد، و قالبی و ساختگی و از قبل طراحی شده باشد.

 

نمونه: الگوی شما در زندگی کیست؟

اگر پسر باشد می گوید حضرت علی (ع) و اگر دختر باشد می گوید خانم فاطمه زهرا (س)، یا مثلا می گوید الگوی من بابا بزرگ یا مادر بزرگم است.

این جوابها خیلی قابل اعتماد نیست. سوالات است که دغدغه های یک انسان را مشخص می کند.

گاهی دختر می پرسد که: نظرتان در مورد ادامه تحصیل من چیست؟

پسر هم جواب می دهد که: واقعا برای من باعث افتخار است که خانمم تحصیل کرده و فرهیخته باشد.

حالا شمای دختر از این جواب پسر متوجه شدید که پسر دوست دارد که شما ادامه تحصیل بدهید؟

الان من می خواهم این مورد را سوال محور عمل کنم.

پسر از دختر می پرسد که: شما درستان کی تمام می شود؟ چند واحد دیگر مانده؟ ترم تابستانه نمی شود بگیرید که زودتر تمام بشود؟

من دختر از سوال این پسر می فهمم که او دغدغه اش این است که هر چه زودتر درس من تمام بشود و دیگر هم ادامه تحصیل ندهم.

اما ممکن است که پسر به گونه ای دیگر و با اشتیاق سوال کند: رشته تحصیلی شما چیست؟ ترم چندم هستید؟ وای چقدر عالی؟ می دانید رشته ای که می خوانید یکی از رشته های درجه یک ایران است؟ تازه می دانید برای فوق لیسانس رشته شما، فلان دانشگاه هست که اگر بتوانید ادامه بدهید خیلی عالی است.

 

از نحوة سوالاتی که او از من می پرسد مشخص می شود که او اشتیاق به ادامه تحصیل من دارد. به این می گویند سوال محوری.

دوستان من خوب است که از طرف مقابلمان بخواهیم که از من هر سوالی که دارید بپرسید (همانطوری که ما از او سوالاتمان را می پرسیم) اینگونه که باشد هم سوال محور عمل کرده ایم و هم پاسخ محور.

 

اگر اولین سوالهای دختر این بود: خانه داری؟ ماشین داری؟ خانه داری؟ این را داری؟ آن را داری؟

واقعا چنین ازدواجی را توصیه نمی کنیم. می دانید چرا؟ چون اولین دل مشغولی های این دختر، دنیای بیرون این پسر است و نه دنیای درون این پسر.

 

دختر خانمها حتما این اجازه را دارید که در سوالاتتان درباره مسائل اقتصادی سوال کنید. مثلا ماشین دارد یا ندارد؟ می خواهد بخرد یا نه؟ و..... ولی آقا پسر اگر خواستید سوال محور عمل کنی، اگر دیدید اولین سوالات دختر خانه و ماشین و پولت بود، چنین ازدواجی خطرناک است. چونکه دغدغه این دختر در گام اول دنیای بیرون توست. و انگار خودت در مرتبه دوم اهمیت قرار داری، ثروت و پول تو برای او اهمیت بیشتری دارد و چنین ازدواجی اصلا بدرد نمی خورد.

 

همانطور که به خانمها گفتم که اجازه ندهید به شما توهین کنند، شما پسر ها هم اجازه ندهید که به شما توهین کنند. به آن دختر بگویید: اولین سوالت این است که من ماشین و خانه دارم یا نه؟ تو نمی خواهی بدانی که من عقل و فرهنگ و شعور دارم یا نه؟ و این سوال محوری شما باعث می شود که مشت طرف مقابل باز بشود.

 

دوستان هم خوب سوال کنید و هم خوب خوب خوب گوش کنید. و هم خوب بگذارید که سوال کنند. قطعا بدانید کسی که بیشتر حرف می زند کمتر هم خواهد شنید.

 

نکته دوم: مطرح نمودن سوالات معکوس در خواستگاری

سوال معکوس چیست؟

یک وقت من به طرف مقابلم (چه دختر و چه پسر) می گویم: می دانید من خیلی آدم شادی هستم و اهل بیرون رفتن و تفریح هستم نظر شما چیست؟ به نظر شما چه جوابی به سوال شما خواهد داد؟ بدون شک می گوید من هم همینطور!! اینگونه سوال کردن که به درد نمی خورد.

 

نمونه ای از سوال معکوس:

نظرتان در مورد آنهایی که می گویند هیچ کجا مثل خانة آدم نمی شود و خیلی اهل تفریح و بیرون رفتن نیستند چیست؟

شما در اینجا نگفتید که من چنین آدمی هستم. در این حالت طرف مقابل شما کاملا گیج است! چون موضع شما را نمی داند. به این سوال می گویند سوال سر و ته. حالا ممکن است که طرف مقابل شما اینطوری فرض کند که این از آنهایی است که همه اش توی خانه است و در جواب شما می گوید: آره من هم بسیار با خانه موافقم !! در حالی که شما دقیقا عکس این شخصیتی هستید که پرسیدید.

 

دوستان من صبور باشید. به جای اینکه من به او بگوییم که : ببین صداقت در زندگی برای من خیلی مهم است و از اصول اولیه برای یک زندگی صداقت است! آن هم در جواب شما خواهد گفت بله واقعا همینطور است! برای من هم صداقت مهمترین چیز است.

باید این را معکوس بپرسید:

من شنیده ام که یک جاهایی کسانی هستند که می گویند همیشه هم لازم نیست در زندگی صداقت داشته باشیم و یک جاهایی هم می شود دروغ مصلحتی گفت. شما نظرتان در مورد این آدمها چیست؟ طرف شما اصلا نمی تواند متوجه بشود که نظر شما موافق این است یا مخالف. چون دقیقا سر و ته سوال کردید.

 

البته وقتی مراحل جلوتر می رود و وقتی کار جدی تر می شود و وقتی بیشتر به هم دل می بنیدیم و وقتی بیشتر تصمیم می گیریم که این مسیر ادامه پیدا کند و ازدواج کنیم قطعا به او باید بگوییم که آن سوالاتی که آن روز در خواستگاری از شما پرسیدم باید به شما بگویم که نگاه من این نیست. بلکه من می خواستم با نگاه شما آشنا بشوم.

 

سوالات غیر مستقیم بپرسید

چون جواب سوالات مستقیم ما به درد نمی خورد از سوالات غیر مستقیم استفاده کنید.

یک سوال مستقیم: ببخشید شما اهل پارتی بازی هستید؟ جواب: نه اصلا!

یک سوال غیر مستقیم: شما اگر توی اداره کارتان گیر بکنه چکار می کنید؟ جواب: حالا یک جوری حلش می کنیم!!!! (ببخشید چطوری مثلا؟؟؟؟)

 

نکته سوم:

سوالاتی که طرف مقابل ما را مجبور کند که خیلی رک و مستقیم به ما جواب بدهد سوالات کاملا غلطی هستند!

نمونه: عذر می خواهم دوست دارم با من خیلی راحت باشید شما دوست از جنس مخالف هم داشتید؟ چند تا؟؟؟؟!!!!

من می خواهم بدانم که اگر ما یک روزی در زندگی مشترک با هم دعوایمان شد ممکن است که شما من را بزنید؟؟!!

آخر کدام عاقلی به این سوال جواب می دهد که:  بله من پوست از تنت می کنم!!!

 

این سوالات فقط ایجاد تنش و تحریک می کند و هیچ خاصیت دیگری ندارد.

اگر برای این مدل مسائل می خواهید سوال کنید غیر مستقیم باشد

نمونه: می خواهم بدانم در طول زندگی تان با خواهر و برادرهایتان دعوا هم کرده اید؟ اگر دعوا کردید کار به کجاها کشیده؟ کی برای آشتی کردن پا پیش گذاشته؟ کی چطوری برخورد کرده؟

 

ممکن است جواب بدهد که بله دعوا که داشتیم اما من همیشه پیش قدم بودم برای صلح و دوستی و ..... اشکالی ندارد شما دقیقا همین سوال را از خواهر و برادرهایش بپرسید. و ببینید آیا جوابها با هم همخوانی دارد یا نه!!!

جلوتر خواهیم گفت که گروهی از سوالات سوالاتی هستند که شما باید از خانواده طرف مقابل بپرسید.

 

اگر برای سوالی پاسخ دریافت نکردید و از زیر جواب دادن به سوالی طفره می رود. حتما چند دقیقه که گذشت، یا جلسات بعدی، به یک شکل دیگری «باید» این سوال را از او بپرسید و از جواب بخواهید. و تا به جواب نرسیدید دست بر نمی دارید.

نکته چهارم:

سوالاتی که پاسخ آنها بله و خیر است به هیچ دردی نمی خورد.

 

گاهی وقتها ما هراس داریم از اینکه او از ما فلان سوال را نپرسد ولی این سوال برایمان خیلی مهم است. نکند سوال مهم خودتان را از طرف مقابل نپرسید که مبادا یک وقت او هم این سوال را از ما بپرسد.

 

نکته پنجم:

ممکن است در سوالاتی که از او می پرسید در مورد نگاه او به زندگی، جوابهایی به شما بدهد که نیاز به تحلیل دارد. از او بخواهید که تحلیل کند.

 

نمونه: من می خواهم بدانم که شما کلا اهل چه جور زندگی هستید؟ جواب: من دنبال زندگی ساده و ساده زیستی ام.

از او بپرسید که از نظر شما ساده زیستی چه تعریفی دارد و چطوری است؟

نمونه: من کلا بگم که روی همسرم تعصب دارم گفتم که از الان بدانید.

از او بپرسید که از نظر شما تعصب یعنی چی؟

یک وقت دیدید منظور او از تعصب این است که وقتی از خانه رفتم بیرون در را از بیرون قفل می کنم و شب که آمدم خانه در را باز می کنم.

مثلا اگر در تحقیق به شما گفتند که او پسر خوبی است ولی سخت گیر است باید از خود پسر سوال کنید که این سخت گیری را برای شما توضیح بدهد چون سختگیری از نگاه هر فردی با فرد دیگر فرق می کند. ممکن است سختگیری برای کسی در این حد باشد که بعد از ازدواج اجازه ندهد به دختر که با هیچ کدام از دوستان سابق خودش ارتباط داشته باشد و حتی نگذارد خانه پدر و مادرش هم برود.

 

 

سوالات کلی و کلان به هیچ دردی نمی خورد.

نمونه: اهل مادیات هستید؟ جواب: نه!!!

 

نکته ششم:

سوالاتتان مهم و هدایت شده و قابل جمع بندی باشد.

خواهشا سوالات پیش و پا افتاده نپرسید؟

 

نمونه: من رنگ نارنجی را دوست دارم شما چی؟

من بستنی یخی دوست دارم شما جی؟

من ماشین زانتیا دوست دارم شما چی؟

من خورشت سبزی دوست دارم شما چی؟

من تخم مرغ نیم پز دوست دارم شما چی؟

اگر در همة این سوالات پیش پا افتاده، هم عقیده بودید دلیل نمی شود که زندگی خوبی خواهید داشت.

دوستان من هیچ لزومی ندارد که سلیقه های ما مثل هم باشد. و اصلا در این سوال و جوابهای روز خواستگاری از سلیقه هایتان از هم سوال نکنید. چون وقت شما باید صرف سوالات مهمتری بشود.

اصلا مهم نیست که هر دو خورشت سبزی دوست داریم! مهم این است که روح و نگاه و تفکر ما چقدر با همدیگر همسو هست یا نیست! یک روزی به یک جایی می رسید که می بینید همان کسی که مثل تو عاشق خورشت سبزی بود، نه احساس مسئولیت دارد، نه می توانی به او تکیه کنی، نه گذشت و فداکاری دارد، نه به تو و خانوادت احترام می گذارد و .....

 

دوستان من، ببینیم از نظر روحی و روانی ، اعتقادی، باورها، نگاه به زندگی و رشدی که کرده ایم چقدر  به هم نزدیک هستیم و نه اینکه ببینیم چقدر سلیقه های مشترک داریم.

 

این هم یادتان بماند که وقتی برای ازدواج می روید خواستگاری، تومار سوالاتتان را جلوی طرف مقابل باز نکنید.

 

پاره ای از سوالات را هم باید از خانواده دختر یا پسر و اطرافیان او پرسید. چون ما باید مطمئن بشویم که پدر و مادر او تا چقدر در زندگی ما دخالت خواهند کرد؟

 

اگر خواستیم مستقیم از طرف مقابلمان بپرسیم، اینگونه می پرسیم:  که پدر و مادر شما چقدر به نظر شما بها و اهمیت می دهند؟ چقدر در نظری که دارید دخالت می کنند؟

و اگر از خود پدر و مادر سوال می کنیم، اینگونه می پرسیم: شما چقدر به دختر یا پسرتان در تصمیم گیری هایشان کمک می کنید؟ (اینطور که سوال کنید به پدر و مادر ها هم بر نخواهد خورد)

 

نکته: در جلسه دوم خواستگاری هم فقط آن تعدادی که در جلسه اول حضور داشتند ( و گفتیم چه کسانی هستند) باید بیایند.

 

دکترشاهین فرهنگ{دومین راه شناخت پیش ازازدواج:تحقیق}

«ازدواج موفق 21»

«دکتر شاهین فرهنگ»

«دومین راه شناخت پیش از ازدواج»

«تحقیق»

دومین راه شناخت تحقیق است. تحقیق به ما یک شناخت اولیه می دهد. در واقع شناخت ناقصی به ما می دهد.

امام صادق (ع): بسیار دقت کن که وجودت را در کنار چه کسی قرار می دهی.

امام علی (ع): تا کسی را خوب نیازموده ای به وی اعتماد نکن. مبادا گفتار و کردار و برخورد به ظاهر خوب او تو را فریب دهد.

ضرب الامثل افریقایی: برای یافتن همسری خوب می ارزد که یک جفت کفش بیشتر پاره کنید.

تحقیق برای این است که نه بی دلیل کسی را رد بکنیم و نه بی دلیل کسی را قبول بکنیم.

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

جالب است که بعضی برای خرید یک گوشی موبایل دو ماه تحقیق می کنند. ولی برای ازدواج که می شود خیلی عجله دارند. و در دو سه هفته می خواهند از جلسة اول خواستگاری تا عقد را پیش بروند. تحقیق لازم است. تحقیق آنقدر مهم است که آنهایی که ازدواج کردند و زندگی شان محکوم به شکست شده و دارند طلاق می گیرند مردم از آنها می پرسند مگر تحقیق نکرده بودید؟ مگر نمی دانستید؟ مگر برسی نکرده بودید؟ ببینید چقدر تحقیق مهم است.

ما هم می توانیم تحقیق الکی بکنیم و هم تحقیق خوب. می توانیم راه بیافتیم برویم محل کار محل تحصیل از همسایه ها و همکاران و دوستان بپرسیم و همه بگویند خوب اند و بعد ما هم جواب بله بدهیم. اینها که تحقیق نیست. در تحقیق 6 نکته باید در نظر قرار بگیرد:

1. مراحل تحقیق 2.  منابع مناسب برای تحقیق 3. محقق مناسب 4. شیوه مناسب تحقیق 5. طرح سوالات مناسب برای تحقیق6. موانع تحقیق که توضیح خواهیم داد.

اول: مراحل تحقیق

زمان مناسب برای اولین تحقیقات خانوادة پسر قبل از خواستگاری است. تحقیقات اولیه ای که خانوادة پسر می کنند خیلی مختصر و محدود است. فقط و فقط یک اطلاعات کلی از خانوادة دختر می گیرند. در حد اینکه کی هستند؟ شغلشان چی است؟ پدر و مادرش چه کاره هستند؟ تحصیلات دختر چقدر است. یک اطلاعات خیلی محدود. اگر ما در تحقیق اولیه روی دختر در حالی که روح خانوادة دختر خبر ندارد که اینها می خواهند خواستگاری بیایند راه بیافتیم در محل کار و دانشگاه و همه جا، دختر مردم را سر زبان می اندازیم در حالی که خودشان چیزی نمی دانند. بعضی از خانواده های پسرها را من دیده ام می گویند اول می رویم دختر را می بینیم اگر خوشمان آمد می رویم خواستگاری. از این کارها اصلا نکنید. اول می روند دختر را می بینند بعد دختر بندة خدا کمی احساساتی می شود (خدا را شکر 6 ماه بود خواستگار نیامده بود حالا یک خواستگار آمد) بعد می روند تحقیق می کنند و می گویند نمی خواهیم. مگر مردم مسخرة دست ما هستند که هر کاری دلمان خواست بکنیم؟

 

تحقیقات اولیة خانوادة پسر «باید» قبل از جلسة اول خواستگاری باشد. ولی یک تحقیق خیلی سر بسته و محدود و یواشکی. و تحقیق اولیة خانوادة دختر خیلی ساده است بعد از خواستگاری است. چون تا خواستگار نشود که نمی دانند باید بروند دربارة کی تحقیق بکنند.

 

بعضی ها می گویند که ما کار خودمان را می کنیم اول می رویم دختر را می بینیم و بعدا تحقیق می کنیم. می دانید ضرر این کار چیه؟ اگر علاقه ای ایجاد بشود تو همان جلسه اولی که می روید و می پسندید دیگر دل به تحقیق نمی دهید، الکی تحقیق می کنید؛ چون رفتید خواستگاری و به دلت نشسته. اگر هم توی تحقیق به این نتیجه برسی که به درد نمی خورد نه گفتن سخت است. بالاخره رفتید و کلی حرف زده اید قول رد و بدل کردید. و اگر نه هم بگویید کلی لطمة عاطفی به همراه دارد مخصوصا برای دختر.

 

سوال: تحقیقات از همان اولی که شروع می شود تا کی ادامه پیدا می کند؟

جواب:

تا عقد. فکر نکنید تحقیق یک چیز دو سه روزه است و زود سر و ته آن را به هم بیاورید. بلکه هر چقدر که جلوتر می رویم ابهامات و سوالات بیشتر با شرایط جدیدتر روبرو می شویم. که باید برای رد یا تایید همة آنها جواب پیدا کنیم. ولی این را بگویم که اساسی ترین مرحلة تحقیق که یک تحقیق خیلی طولانی است هم برای خانوادة دختر و هم برای خانوادة پسر، تحقیق بعد از جلسة اول خواستگاری است. تا کی باید تحقیق طول بکشد؟ تا وقتی که به نتیجه برسیم. حتی اگر چند ماه باشد. به اندازه ای باید تحقیق بکنید که همة شک و تردیدهایتان بر طرف بشود.

 

نمیدونم چه کنم؟؟

سلام
امیدوارم ایام به کامتون باشد و بهترین ها رو در این روز و روزهای آتی تجربه نمایید.
بعد از 28سال زندگی، عاشق دختری شدم که بعدها که همه چی شکل گرفته بود از احساس و... فهمیدم تجربه سومش بودم؛ متاهل بوده و تصمیم به جدایی داره

دوسش دارم اونم همینطور؛

من بخاطرش جلوی خانواده ام ایستادم اما اون میگه من به تو بگم آره مادرم می میره ؛

الان بهم میگه برو پی زندکیت اگه خدا بخواهد ما رو به هم می رسونه ؛ بارها تصمیم به خودکشی گرفتم اما باز نتونستم .

مشاوره پاسخ میدهد:{http://gaahnevis.blogfa.com/

به ادامه مطلب مراجعه کنید:


 

پاسخ :


این رابطه از اول به درستی شکل نگرفته؛ یعنی این دوستی و آشنایی جزء مواردی است که ما شدیدا به خاطر عواقب نادرستش همه رو منع می کنیم؛ این مشکلی هم که شما در اون گرفتار شدید به خاطر شروع اشتباه شماست؛

به نظرم خیلی عجولانه است که شما بگید : عاشقش شدید چون اون طور که معلومه شما از ایشون شناخت درستی نداشتید پس چطور ممکنه انسان واقعا عاشق کسی بشه که نمیشناسه؟!

از اشتباه شما در شروع این ارتباط هم که بگذریم؛ شرایط ایشون و تجربه ای که داشتن نشون میده که به صلاح جوان پاکی مثل شما نیست.

من شما رو به واقع بینی ، برخورد منطقی و بهره بردن از تجربه و دلسوزی بزرگترها و مشاورین دعوت می کنم اگر واقعا قصد شما تشکیل زندگی و خانواده باشه و درست و منطقی با این مسأله برخورد کنید قطعا متوجه میشید که اولا نباید زود اسم این احساس و علاقه رو " عشق " بگذارید و خودتون رو دست و پا بسته کنید و چشمتون رو به روی حقایق ببندید ثانیا از خدا شاکر باشید که چشم شما رو به روی حقیقت باز کرده و شما رو از گرفتار شدن در مساله ای که معلوم نیست بعدها به کجا منجر بشه، نجات داده ثالثا برای زندگی امروز و آینده تون بیشتر از هر کس خودتون باید دلسوز باشید و خدا نکرده با برخورد احساسی و زودگذر احساسات و پاکی و جوانی و ... خودتون رو به باد ندید.

هرازگاهی....

هر از گــــــــــــــاهی،

با خواهرت ،
شوخی کن،
دستش بنداز،

بغلش کن،
برو پشت در قایم شو و بترسونش.

داداشتو ،
محکم بزن به سَر شونش،
هواشو داشته باش.

مامانتو ،
قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه،
کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده،
کیف کنه از داشتنت.

باباتو ،
بغل کن،
چاییشو تو بده دستش،
بگو برات از تجربه هاش بگه،
بشین پای حرفش،
درد دلش !!!

دوستت،
اگه تنهاست،
اگه غم داره تو دلش،
اگه میبینی زل زده به مونیتورش و هر از گاهی میخنده،
از اون تلخاش،
تو هواشو داشته باش،
تو تنهاش نذار...


باور کن،
روزی هــــــــــــــزار بار میمیره،
کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست...

هوایِ همو داشته باشیم...

ازدواج مشکل یاراه حل؟

آن چه در این مقاله مختصر می خوانید :

ازدواج یک مشکل است یا یک راه حل ؟

علل و عواملی که «ازدواج جوانان» را به چالش کشیده، چیست؟

یکی از مشکلات اساسی که امروز جامعه ما و خانواده ها با آن درگیر هستند و شاید بتوان آن را در برخی مناطق و طبقات، یک معضل دانست، مسأله «ازدواج جوانان» است.

ازدواج به عنوان یکی از سنت های تأکید شده در دین اسلام، که خود می تواند راه حل بسیاری از مشکلات و مانع بروز خیلی از معضلات باشد امروزه در جامعه اسلامی ما با مشکلات و معضلاتی مواجه شده و جامعه را به شدت با تهدیداتی مواجه کرده است.

عدم آگاهی برخی از جوانان و خانواده های آنان با مسائل و جزئیات دخیل در امر ازدواج، ترویج سنت ها و آداب غیر معقول و گاه خلاف شرع، مشکلات اقتصادی و اجتماعی، عدم توجه کافی به نهاد خانواده و مسأله رشد صحیح و منطقی جمعیت و عواملی از این دست، روز به روز «ازدواج جوانان» را با مشکلات بیشتری مواجه می سازد تا جایی که برخی از جوانان و خانواده های آنان ترجیح می دهند با به تأخیرانداختن ازدواج یا تصیمیم بر عدم ازدواج، از مواجهه با این مشکلات خودداری کنند.

اگر بخواهیم به طور فهرست وار به برخی از این عوامل اشاره کنیم می توان موارد ذیل را نام برد :

عدم آشنایی با مسائل و نیازهای جوانان در دوران بلوغ از جمله نیازهای جنسی، روحی و عاطفی

اطلاع نداشتن از آثار و برکات ازدواج و تشکیل خانواده از قبیل : رسیدن به آرامش، فراهم شدن زمینه برای برطرف شدن نواقص زوجین و حرکت به سمت تکامل روحی، جسمی، معنوی، مهیا شدن زمینه پرهیز و دوری از گناهان، تولید نسل و ...

عدم آشنایی با میزان و نوع انتظاراتی که هر یک از زوجین باید از اصل مسأله ازدواج و نسبت به همدیگر داشته باشند و ...

آگاهی نداشتن از برخی احکام شرعی در زمینه ارتباط دختر و پسر (زن و مرد)، محرم و نامحرم، الزامات شرعی قبل از ازدواج، انتخاب همسر، خواستگاری، تعیین مهریه و برخی شروط ضمن عقد، عیوب و مشکلات روحی یا جسمی طرفین ازدواج، برگزاری مراسم، حقوق و وظایف و حدود هر یک از زوجین و ...

ترویج و پایبندی به سنت ها و رسوم اشتباه و بالا بردن سطح انتظارات و توقعات از قبیل میزان مهریه، انتظارات نابجا در مورد جهیزیه دختران، بالا بردن سطح انتظارات از پسران در مورد امکانات مالی و رفاهی، میزان تحصیلات، نوع شغل و میزان درآمد، ریخت و پاش در مراسم ها و خریدها از مجلس خواستگاری تا شب بدرقه دختر و پسر، ترویج نگرش و فرهنگ بالا بودن میزان تحصیلات در دختران هر چند که در آینده هیچ بهره عملی هم از تحصیلات نداشته باشد و ...

مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه از قبیل بالا بودن نرخ تورم، گرانی، بیکاری، عدم ثبات شغلی، سختی تأمین منابع مالی، مشکلات مسکن و معیشتی و درمانی و بهداشتی و ...

وجود برخی پندارهای غلط در مقوله ازدواج و انتخاب همسر در خانواده ها به نحوی که برخی این مسأله را از هر قید و بندی آزاد می دانند به طوری که دختران و پسرانی که در چنین جو و فرهنگی تربیت می شوند برخی نیازهای خود را که شرعا و عرفا باید فقط از طریق ازدواج تأمین کنند، به صورت غیر مشروع و غرمتعارف ارضاء نموده و به نوعی خود را از ازدواج بی نیاز می دانند و یا در صورت ازدواج به مسائل اساسی و بنیادی توجه چندانی ندارند و در مقابل برخی هم چنان حصارها و موانعی را ایجاد می کنند که امکان انتخاب صحیحی که برخاسته از احساسات، عواطف، عشق، علاقه، عقلانیت و بر اساس معیارها و ملاک های سنجیده باشد را از دختران و پسران سلب می کند.

همه این مسائل و عواملی دیگر دست به دست هم داده اند تا امروزه «ازدواج جوانان» با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم کند تا جایی که به وضوح شاهد بالارفتن سن ازدواج، افزایش آمار طلاق، شکل گیری خانواده های غیرموفق با اختلافات بسیار، کاهش نرخ رشد جمعیت، افزایش چشم گیر برخی گناهان و بزه کاری ها و بی عفتی و بی حیایی در جامعه، رخت بستن آرامش و اطمینان و شادی از میان جوانان و خانواده ها، کم شدن انگیزه و امید به آینده، بیشتر شدن مشکلات روحی و بیماری های عصبی و گرایش به کارها و مواد مخدر، رواج بی بندباری و لاابالی گری بخصوص در برخی مناطق و ... هستیم.

همه این مسائل موجب شده تا نقش بسیار والا و بالای  ازدواج در جامعه، مغفول و یا تضییع شود.

شما هم در بحث مشارکت کنید !

منبع:گاه نویس

باهم به خدارسیدن.

در پیوند ازدواج
قرار نیست دو نفر به هـــم برسند

قرار است با هــــــــم
به
 <  خـــــــــــــــــدا > برسند........

منبع:جوان ومشکلات جنسی

این بارباهمسرم...

http://tamadonema.ir/wp-content/uploads/2013/06/nEK051.png
با دوستان رفته بودیم کربلا زیارت. یکی از بچه ها هنگام زیارت حضرت حبیب بن مظاهر، گفت : اگر زن میخواهی، زیارت حبیب و دو رکعت نماز و یک سوره «یس» به نیت هدیه به ایشان بخوان،بعد هم حاجت بخواه و شرط کن که دیگر به زیارت نمی آیم،مگر با همسرم!

هرچه گفته بود انجام دادم و برگشتم ایران

شب قدر سال بعد کربلا بودم اما اینار با همسرم ...


حواست به جلسه خواستگاری باشه!!

ج) انعطاف پذیری

این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.

تحقیق

به این سئوال توجه کنید

اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟

نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.(این نشانه عدم انعطاف هست)

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید(این هم نشانه عدم انعطاف هست)

در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:

باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:

به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.

(فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)

نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.

 

د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و....

 

هـ) مسائل اقتصادی خانواده

این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن؟

درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟

 

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟

سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.

یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟

یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟

صفاتی مثل خسیس بودن (حسابگر)، ولخرج بودن (دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن)، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار نبودن (سخت گیر نبودن) و...، جزء مسائلی هست که می تواند با مثال های عملیاتی پرسیده شود


http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/09/test-salamat-yasgroup.ir_.jpg

ز) صفات شخصی و روانی


افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و.... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود، (شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.

همچنین صفاتی مثل خسیس بودن(حسابگر)، ولخرج بودن (دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن)، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار نبودن (سخت گیر نبودن) و...، جزء مسائلی هست که می تواند با مثال های عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.

 

ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی

این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم. این سئوال را دقت کنید:

آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟

آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟

آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟

چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟

دوست

 

ط) دوستان

اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.

سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ (تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)

با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟(پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)

با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ (مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)

 

ی) خانواده فرد

سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.

 

ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و.... در فرد و خانواده اشان

این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.

(البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)

 

ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده

شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا.... سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.

 

م) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد.

در پایان به یاد داشته باشید از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

 

 

بخش کلوب ازدواج تبیان

حواست باشه به جلسات خواستگاری!!

مهمترین سوالات جلسه خواستگاری


درخواستگاری سئوالاتی باید مطرح شود که به شناخت عقلانی و واقعی دختر و پسر از یکدیگرمنجر شود و از طرح سئوالاتی که فقط بعد احساسی افراد را مشخص میکند باید اجتناب نمود در ادامه بعضی از مهمترین محورها عنوان می گردد.

جلسه خواستگاری

الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

ب) سئو الاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

ج) انعطاف پذیری فرد

د)تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

ه)مسائل اقتصادی خانواده

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

ز)صفات شخصی و روانی

ح)مسائل اعتقادی و اخلاقی

ق) دوستان ص)خانواده

ط)برنامه ی تفریحات - سرگرمی وبرنامه برای ارتباطات درون خانواده

 

چه سئوالاتی در جلسات آشنایی دختر و پسر جهت خواستگاری و ازدواج باید مطرح شود

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید.

نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی (نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:

1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

 

تحقیق

2 - سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:

-نظر شما در مورد حجاب چیست؟

- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟

- شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

- شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد.

 

3 - به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثال های عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.

شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟

آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟

آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟

آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟

آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا...، اشکالی داره؟

آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟

آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟

آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)

 

4- حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.

 

بعضی از مهمترین محورها اینها هستند

شغل

الف) سوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و.....

یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه؟

مثلا:

شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟

آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟

رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ (معمولا افرادی که با خانواده و همکار و...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)

 

ب) سوالاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

مثلا: با سئوالاتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ (این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)

- کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.

- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،

 

چراتآخیر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امروزه ازدواج جوانان یکی از چالش های اصلی جامعه ایرانی به شمار میاید جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری می کنند پدیده تاخیر در سن ازدواح به یک معضل تبدیل شده لطفا متن بخونید و نظر هم فراموش نشه


اولین عامل پیوند دادن برخی مسائل با ازدواج از عوامل مهم تأخیر ازدواج است، مثلا والدین موضوعاتی مثل؛ تحصیل، شغل، سربازی و درآمد را به ازدواج پیوند می‌دهند.

در زندگی‌های گذشته، این مسائل در جایگاه خود دارای اهمیت بوده‌است و اگر جوانی مؤمن، متدین و فعال درخواست ازدواج می‌کرد، درخواست او مورد قبول قرار می‌گرفت و به تدریج شغل و درآمد او با همراهی و کمک والدین مهیّا می‌شد.

چه اشکالی دارد که والدین پسر و دختر، با کمک همدیگر زمینه شغل، مسکن و درآمد را برای فرزندان خود فراهم کنند.

دومین مورد، کاهش توکل والدین و فرزندان است. متأسفانه برخی والدین، جوانی‌را که دارای تمکن و تمول هستند را قبول داشته و نسبت به جوانی‌که مال و اموالی ندارد، بی‌اعتنایی می‌کنند، درصورتی‌که همان افراد، وقتی خود ازدواج می‌کردند، هیچیک از مواردی که از پسر یا دختر درخواست می‌کنند، نداشتند و در مسیر زندگی به خیلی از امکانات دست یافتند. اما نسبت به پسر و دختر خود همان تفکر را پیاده نمی‌کنند!

*بی‌اعتنایی والدین

«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. یادم هست که در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود.

اگر در ازدواجی که صورت می‌گیرد هدایای ازدواج، به‌خوبی مدیریت شود، بخشی از هزینه‌های زندگی با این هدایا تأمین می‌شود. متأسفانه در برخی از موارد، مشاهده می‌شود هدایایی داده‌ می‌شود که علاوه بر حمل طاقت‌فرسا، هیچ استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود و یا حتی این قبیل وسائل را قبلاً زوجین تهیه کرده‌بودند.

*یک انتقاد از رسانه‌ها

از دیگر عوامل تأخیر ازدواج «مدل‌های موجود در مطبوعات و رسانه‌ها» می‌باشد. مثلا مشاهده می‌شود فیلمی از زوج تازه ازدواج‌کرده در تلویزیون نشان می‌دهند که خانه آن‌چنانی،‌آشپزخانه مجهز، مبلمان و ماشین مدل بالا را به تصویر می‌کشد. حال باید پرسید آیا اکثر جوانان امروزی این امکانات را دارند یا عدّه قلیلی این‌چنین زندگی می‌کنند! این مدل، غلط، اشتباه و غربی است که از رسانه‌های دولتی، به عموم جامعه نشان داده می‌شود. بنده در یک جلسه‌ای خطاب به مسئولان صدا و سیما عنوان کردم شما با این کار خود، جوانان را تحقیر می‌کنید. جوان با دیدن چنین صحنه‌هایی می‌گوید؛ من عُرضه داشتن چنین خانه‌ای را ندارم، تا آخر عمر نیز اگر تلاش کنم نمی‌توانم چنین خانه‌ای را برای خود فراهم کنم. بنابراین رسانه‌ها با این کار خود، مدل اشتباهی را تبلیغ می‌کنند. یا نشریات مدل‌های غربی را ترویج می‌کنند. این در حالی است که اکثر جوان‌ها در ابتدای زندگی خود، از داشتن پنجاه متر منزل مسکونی محروم هستند.
* آیا فقر مادی بیشترین تاثیر را در تأخیر ازدواج دارد یا فرهنگ اشتباهی که درمورد فقر مادی وجود دارد، تأثیر گذار است؟

همان‌طورکه بیان شد، معتقدم هیچ مرد و زنی نسبت به خود، در ابتدای ازدواج، امکانات کامل نداشتند یا از صفر و یا نزدیک به صفر شروع کرده‌اند. ماهم باید همین نگاه و درخواست را از یک جوان داشته‌باشم. در خیلی از جلسات که بحث مالی مطرح می‌شود از والدین سؤال می‌کنم: شما وقتی که ازدواج کردید آیا این درآمدی که الآن بدست می‌آوری؛ در ابتدای ازدواج کسب می‌کردی؟ یا درآمد تو بسیار کمتر از این بود؟

حال چگونه توقع داری، جوانی‌که در آغاز راه است، همه امکانات رفاهی را در اختیار داشته‌باشد. کسی نمی‌گوید مسائل مالی مهم و لازم نیست. اما این تفکر و فرهنگ که فقط با وجود شغل و اموال آن‌چنانی می‌توان ازدواج کرد، صحیح نیست.

مسأله دیگری که حائز اهمیت می‌باشد، مدیریت کردن زن و مرد در محیط زندگی است. خیلی از جوانان و خانواده‌ها درآمد کافی دارند، اما فاقد «عقل معاش» هستند. یعنی مدیریت اقتصادی ندارند، بلد نیستند چگونه خرج کنند.

اکثر جوانان چه پسر و چه دختر، عقل معاش ندارند. گرچه تلویزیون گاهی درباره مصرف بهینه برق، آب و گاز، اطلاع‌رسانی انجام می‌دهد، اما مصرف بهینه باید در همه امور جریان داشته‌باشد. مثلا غذایی که در منزل پخته می‌شود، 50درصد نسبت به غذای بیرون تفاوت قیمت دارد. به‌جای این که ماهانه صدهزار تومان از بیرون غذا تهیه شود، زن و شوهر می‌توانند با کمک یکدیگر با نصف قیمت، همان غذا را آماده کنند. علاوه‌بر این‌که هزینه‌ها کاهش می‌یابد، غذای سالم‌تری هم مصرف خواهند کرد. گرچه این موضوع، مباحث زیادی را هم در بر دارد. ولی اگر مدیریت معاش به‌خوبی انجام شود، یک لذت خاصی هم برای زن و شوهر به‌همراه دارد و ضمن کار کردن در کنار یکدیگر، انس و الفت بیشتری باهم خواهند داشت. اما اگر غذا از بیرون تهیه شود و هزینه زیادی هم بابت آن پرداخت شده‌ باشد، ممکن است همین موضوع بهانه ای برای درگیری باشد. مثلا مرد بگوید؛ بخاطر تنبلی شما (زن)، این‌همه هزینه شده است و در مقابل، زن نیز در مقابل شوهر، موضع‌گیری انجام دهد.

پرسشهاوپاسخ هایی از دکتر محمد حسین حق جو استاد حوزه

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران‌خورده پاک
آسمانِ آبی و ابر سپید
برگ‌های سبز بید

عطر نرگس، رفص باد
نغمۀ شوق پرستوهای شاد
خلوتِ گرم کبوترهای مست

نرم‌نرمک می‌‌رسد اینک بهار
خوش به‌حالِ روزگار

خوش به‌حالِ چشمه‌ها و دشت‌ها
خوش به‌حالِ دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به‌حالِ غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به‌حالِ دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به‌حالِ جام لبریز از شراب
خوش به‌حالِ آفتاب

ای دلِ من گرچه در این روزگار
جامۀ رنگین نمی‌پوشی به کام
بادۀ رنگین نمی‌بینی به‌ جام
نُقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می‌باید تُهی‌ست
ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت‌رنگش می‌شود هفتاد رنگ

فریدون مشیری

از مجموعۀ «ابر و کوچه»

ازدواج به خاطر.....

بزرگواری لطف کردند به ما اطمینان کردند و یک کامنت گذاشتند و در آن یک سوال رو مطرح کردند من فکر کردم جوابش رو در یک پست ارسال کنم تا شاید برای همه ی برادرهای ایمانی خوبم که آرزو دارم زیباترین زندگی رو در دنیا و آخرت داشته باشند قابل استفاده باشه:

سوال:

سلام

یه سوال بی ربط ولی با ربط!! داشتم ازتون لطفا راهنمایی بفرمایید، من میخام ازدواج کنم ولی متاسفانه مامانم میگه من از کجا دختر خوب پیدا کنم؟!! سوالم اینه مامانم از کجا شروع کنه و یه دختر مومن چادری و با خانواده و البته کم توقع! پیدا کنه؟

نماز جمعه ؟ مسجد؟ اتوبوس؟! مترو؟! راهیان نور؟ کجا؟!
خاهش میرود! راهنمایی بفرمایید،
راستی من موقعیتم بده ولی اکثر دوستام تو شرایط بدتر از من هم ازدواج کردن الانم خوشبختن برعکس من ! ، شهریور لیسانس گرفتم الان سربازم تو شهر خودم کار پاره وقت هم دارم ، خیلی دوس دارم هر نکته ای از تجربه هاتون و یا راهنمایی دارید بهم بگید .
ممنون اجرتون با خدا


جواب:

سلام علیکم

ممنون که ما رو امین دونستید و این مطلب رو اینجا مطرح کردید خیلی هم مرتبطه دست من باشه نمی زارم یک نفر مجرد بمونه یا بد ازدواج کنه

اول اینکه بهتون صمیمانه تبریک می گم و با همه ی وجود دعا می کنم بهترین و نورانی ترین خانواده ها رو داشته باشید از اون نوع حسابی امام زمان پسندش

دوما اولش همه ی مامانها اینجوری می گن بهتون می گم باید چکار کنید

سوما اصلا موقعیت شما بد نیست ما تو فامیل خودمون اصلا نمی زاریم سن آقایون بالای 22 یا نهایت 23 سال بره تا جاییکه یادم میاد تنها استثنا و سن بالاترین آقایی که تو فامیل ما ازدواج کرد 24 سالشون بود و خب معمولا تو این سن شرایط کسی از شما بدتر نباشه بهتر نیست

ماجرای یک تجربه ی زیبا

یک مثال و تجربه کاملا نزدیک که بهش احاطه کامل دارم اینکه برادرم ترم آخر دانشگاه بود کار نداشت سربازی هم نرفته بود( البته می دونست که احتمال زیاد به خاطر تک پسر بودن از سربازی معاف میشه ضمن اینکه ممکن بود این قانون تغییر کنه) اما از آن طرف ما می تونستیم با خیال راحت و با صداقت کامل به خانواده ی خانمش اطمینان بدیم که او تنبل نیست یک روز هم بعد از دانشگاهش بیکار نمی مونه( نه اینکه شغل خاصی تو ذهنمون باشه اما چون کاملا مسئولیت پذیره و کار حلال رو هم عار نمی دونه و فکر نمی کنه چون حالا مهندسه نباید هرکاری انجام بده مثلا مسافر کشی چنین کسی بیکار نمی مونه  چون ما معتقدیم از تو حرکت از خدا برکت و اینو من به تعداد تمام پسرهای فامیلمون دیدم) و حلال و حرام هم براش خیلی مهمه و رعایت میکنه تو همه ی جهات از درآمد گرفته تا رفتار و کردار و همه چیز

البته پدر ما هم قول حمایت داد( نه صد در صد که برادرمون تنبل بشه و نه صفر درصد که فکر کنه ازدواج کردن براش محاله) و از همه مهمتر اعتماد و توکلش بود به وعده های خدا

قدم اول:

پس قدم اول بررسی صادقانه ی این موارده اینها در شما هست؟ از طرف خودتون و خانواده تون مطمئن بشید تا بریم قدم بعدی این قسمت خیلی مهمه صادقانه بررسی کنید خانواده تون می تونند چنین تضمینی به خانواده ی همسرتون بدن خودتون در این حد خودتون رو ساختید؟

مژده

قبل از قدم بعدی یک مژده بهتون بدم . می دونستید بهترین شرایط ازدواج کردن همینی هست که شما دارید؟ ببینید یک چیزهایی هست که برای زندگی از نون شب واجب تره اما هیچ جوری ثابت نمیشه نه از ظاهر آدم ها (حتی چادری بودنشون برای خانم ها و چهره ی مذهبی داشتن و هیئتی بودن و این چیزها برای آقایون) نه از تحصیلاتشون نه از مسجدی بودنشون و نه از خیلی موارد دیگه چون همه ی اینها وقتی ارزش داره که برخواسته از یک سری اعتقادات درونی شده باشه اون اعتقادات درونی شده اگر نباشه اینها هم با یه باد ممکنه برن اما این شرایطی که شما دارید یعنی جاذبه ی دنیایی خیلی خیلی شدید ندارید یک آزمون خوبه یعنی اگر کسی شما رو انتخاب کنه برای خونه و ماشین و کار دهن پرکنتون نیست به خاطر خوبی های خودتونه و اینکه او و خانواده اش برای این چیزها "واقعا" ارزش قائلند نه اینکه لقلقه ی زبانشون باشه ولی باطنا خیلی هم براشون مهم نباشه پس اگر رفتید خواستگاری و به خاطر اینجور چیزها جواب رد شنیدید باید سجده ی شکر به جا بیارید چون انتخابتون اشتباه بوده در حقیقت فریب ظاهر مذهبی افرادی رو خوردید که عملا اون اعتقادات رو در زندگیشون جاری نمی کنند و خدا کمکتون کرده دچار یک انتخاب اشتباه نشید

قدم دوم:

قدم بعدی هنوز خواستگاری رفتن نیست اگر اون مورد قبلی رو مطمئنید حالا باید خانواده تون رو مطمئن کنید که شما مرد زندگی هستید و باید خیلی خیلی جدی و بدون اتلاف وقت به ازدواج شما فکر کنند

تعیین ضرب العجل

اصلا الان اولویت اول خانواده ی شما همین قضیه باید باشه حالا ببینیم چی پیش میاد و این حرفا درست نیست حتی اگر لازم شد ضرب العجل تعیین کنید مثلا تا آخر ایام فاطمیه سه چهار تا مورد خوب رو باید پیدا کرده باشند یعنی خانواده ی شما یکی دو روز بعد از ایام فاطمیه باید بروند خواستگاری (چون راستش مامان ها همیشه فکر می کنند پسرشون خیلی سنش کمه باورشون نمیشه بزرگ شده باشه اونقدر که بتونه آقای یک خانواده باشه برای همین کمی سختشونه قدم های اول رو بردارند و خلاصه اگر ندونند شما مصمم هستید حالا حالا ها به فکر نمی افتند)

امتحان از خود

تو این مدت خودتون هم تمرین کنید ببینید حالا واقعا در این حد بزرگ شدید؟ یک امتحان خیلی خوب ، بررسی رفتار شما با خواهرتونه احتمالا بعدا با خانومتون هم همانطوری رفتار می کنید نمی گم بهتر نمیشه و محاله متفاوت باشه ولی باید کمی به خودتون بدبین باشید  با ریز بینی سعی کنید ایرادهاتون رو شناسایی و برطرف کنید اگر احترام کم می زارید اگر منظم و مرتب نیستید و خلاصه این ایرادهای پسرونه رفعشون کنید تا مامان شما دلش محکم باشه وقتی می ره خواستگاری دختر مردم رو بدبخت نمیکنه! در این مورد می تونید از خواهرتون هم مشورت بگیرید


حالا رسیدیم به جواب سوال شما

اگر اون قدم های قبلی رو بدون زیرآبی رفتن برداشته باشید مطمئن باشید درصد بالایی از قضیه حل شده یعنی زمین و زمان بهتون کمک می کنند تا مرحله ی بعدی هم به سلامت طی بشه. از کوچه خیابون خیلی نمیشه مطمئن بود بهترین راه اینه که یک آدم مطمئن یک نفر رو معرفی کنه مثلا مادرتون با چند تا خانم درست حسابی مشورت کنه بگه پسرم چنین آدمیه( منظورم شرایط کاری شما نیست خصوصیات اخلاقی شماست) و ما دنبال خانواده ای با فلان شرایط و دختری با فلان خصوصیات هستیم و خواهش کنند چند تا دختر خوب خانواده دار رو بهش معرفی کنند حالا اون خانم ها می تونند از مسجد محل باشند یا در و همسایه یا فامیل فقط باید مطمئن باشید که رازدار ، مومن و راستگو و دلسوزند، تا جاییکه ممکنه از اونها اطلاعات کسب کنه  بعد بشینید سبک سنگین کنید بعدش به آداب رسوم خودتون بستگی داره


ادامه خاطره ی ما

اینجا (در خانواده ی ما) اینطوریه که اولین بار من و مامانم رفتیم خواستگاری . (همینجا اینو توضیح بدم که شاید خیلی از خانم ها این مدل رو نپسندند و ترجیح بدهند که از همان ابتدا آقای داماد هم همراه باشند . اما به نظر من این روش (در این شکل سنتی از خواستگاری)بهتره. اول اینکه خیلی پیش میاد که تو این خواستگاری ها آقای داماد پسندیده اند و خانواده اش نه. بعدش کلی مشکلات به وجود میاد که خوشایند نیست و گاهی حتی تا مدتها بعد از ازدواج هم ادامه پیدا می کنه .  دوما  برای خود دختر و پسر هم پسندیده تره که تا حد امکان شخص مقابلشون رو بعد از تایید خانواده هاشون ببینند (تاکید می کنم در این شکل سنتی از خواستگاری) کافیه تصور کنید این آقا هفت هشت جا خواستگاری رفته که همشون تو جلسه ی اول مشخص می شده مناسب نیست خب چه کاریه؟ علاوه بر اینکه یک جور شکست روحی برای هر دو نفر هست لزومی هم نداره یک آقا پسر کلی دختر رو که تناسبی با او ندارند به چشم خواستگار ببینه اما در این مدل ایشان به خواستگاری کسی میره که که از خیلی جهات تشخیص داده شده برای هم مناسبند این بهتر نیست؟ )

بگذریم به ما پنج تا خانواده معرفی شده بود دوتای اول رو نپسندیدیم و من مادرم رو وادار کردم فردای همان روز بهشون تلفن کنند و بگن که قسمت نبوده که این سخت ترین کارهاست اما لازمه

خانواده ی سوم را ما پسندیدیم و به نظرم به برادرم می خوردند از نظر ایمان و فرهنگ و شرایط خانوادگی و ... اینجا حرکت ما دیگه متوقف شد یعنی بقیه ی خانه ها رو نرفتیم  حتی وسوسه ی اینکه حالا بریم شاید آنها بهتر باشند هم باعث نشد بریم چرا الان توضیح می دم:

نکته ی مهم

حواستون باشه حق نداریم الکی با احساسات مردم بازی کنیم اون دو مورد قبلی مناسب نبودند ما دلیل داشتیم برای همین اول بهشون اطلاع دادیم بعد هم به یک نفر دیگه فکر کردیم اما این مورد سوم هیچ دلیلی نداشتیمکه به یک مورد دیگه در آن واحد فکر کنیم  چون خوب بودند اگر به طمع پیدا کردن یک گزینه ی بهتر می رفتیم یک خانه ی دیگه من یکی نمی دونستم فردای قیامت چه جوابی بدم

این نکته در مورد خانم ها هم صادقه خیلی دیده شده یک دخترخانمی یک خواستگار خوب داره ولی به وسوسه اینکه فعلا فرصت دارم شاید بعدا خواستگار بهتری آمد جواب رد بده

یک نکته ی طلایی

یادم نیست از کی شنیدم که: اگر بگید بله باید بعدا توضیح بدید چرا؟ و اگر بگید نه باز هم باید توضیح داشته باشید پس الکی و به دلایل واهی جوابی ندید که بعدا توضیحی برایش نداشته باشید


برگردیم به خاطره ی ما ، جلسه ی بعد رسمی تر شد با آقای برادر رفتیم اگر به این مرحله رسیدید این مطلب رو حتما بخونید: دانلود بروشور راهنمایی و سوالات پیشنهادی برای جلسه های خواستگاری

و جلسه ی بعدی همه ی خانواده و بعد دیگه بقیه اش طبق آداب و رسوم

خودخواه نبودن از قدم اول

تو جلسه ی بله برون یکی از فامیل نکته ای گفت که به نظرم جالب بود حالا با کمی دستکاری من هم به شما یاد میدمش:  کسانی در زندگی مشترک خوشبخت می شوند که نگویند من ازدواج می کنم تا خوشبخت بشوم بلکه می گویند خدایا به من کمک کن تمام تلاشم رو بکنم که همسرم که امانت توست را خوشبخت کنم و در دنیا و آخرت بابت امانتداری ام سرافراز باشم. (این نکته هم مختص آقایون نیست و خانوم ها رو هم شامل میشه یعنی آقایون هم امانت خدا هستند پیش خانم هاشون)

نتیجه

الان نزدیک به یک سال از ازدواجشون می گذره واقعا زندگیشون زیباست خانم برادرم خیلی خوبن خانواده شون واقعا عالی هستند همه میگن چقدر اینها به هم می یان  من فکر می کنم چون تلاش کردیم قدم به قدم طبق خواست خداوند پیش بریم خدای بزرگ هم برکاتشو شامل حالمون کرد حتی تو مسائل مادی؛ برادرم در همان دوران عقد یک کار خوب پیدا کرد ( البته قبلش خیلی سختی کشید حتی یک مدت مجبور شد برای کار به شهر دیگری بره خلاصه کم نگذاشت تا اینکه تو شهر خودمون یک کار خوب که خودش خیلی دوستش داره و با تحصیلات و توانایی هاش جوره و مزایاش هم بد نیست براش جور شد) بدون هیچ پارتی بازی و معرفی و این حرف ها و اسمشون برای مسکن مهر هم در آمده و من فکر می کنم ان شاء الله صاحب خونه هم می شوند می خوام بگم برکات خداوند فقط معنوی نبود - که اگر بود هم کم چیزی نیست بلکه باارزش ترین چیزهاست-  حتی دنیای برادرم هم دست یاری خداوند رو به وضوح دید

حالا شما هر مرحله رو رفتید اگر احساس کردید کمکی از دست ما برمیاد حتما بگید واقعا خوشحالمون می کنه


نکته: قطعا تنها روند شکل گیری یک ازدواج موفق این مراحل نیست ممکنه افرادی به شکل دیگری با همسرشون آشنا بشن و کاملا هم درست و اصولی و خداپسندانه باشه این متن در حقیقت با توجه به سوالی که در بالا مطرح شده تنظیم شده شاید شرایط همه به شکلی نباشه که با تمام مراحل این ازدواج منطبق باشه.  نکته ی کلیدی و مهم این هست که از هر راهی برای ازدواج اقدام میشه نیت شکل و قدم ها در مسیر رضایت خدا و برای خدا باشه سعی نکنیم به راهکارهای دین بی اعتنایی کنیم به خدای حکیم اعتماد کنیم و تحقق وعده های خدای بزرگ و مهربان را با چشم صورت و دل ببینیم

برگرفته ازوبلاگ من وچادرم

برای چی ازدواج کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

ازدواج به خاطرعشق ومحبت:

ازمحبت نازنوری میشود                                  وزمحبت دیوحوری میشود

قرآن بعدازآرامش بحث محبت ومودت رادومین دلیل ازدواج میداند:

جعل بینکم مودت ورحمت{روم آیه 21}

آیامیدانیدفرق محبت ومودت چیست؟؟؟

1.مودت دوست داشتن دایمی است ولی محبت محدوده زمانی دارد.

2.مودت خیانت نداردولی محبت خیانت دارد.

3.مودت تنوع گرایی نداردامامحبت تنها تنوع گرایی دارد.

4.مودت زمان ومکان وفاصله نمیشناسدولی محبت بافاصله هاازبین میرود.

5.مودت محبتی است که درآن دوطرف باهم تعالی پیدامیکنند.

6.درمودت دلبستگی وجودداردکه سرچشمه آن عشق است ولی درمحبت های معمولی وابستگی وجوددارد.

7.مودت دوطرفه است ولی محبت میتواندیک طرفه باشد

.

اگرمجنون دل شوریده ای داشت             دل لیلی ازاوشوریده تربی


شهیدمطهری

خدایا نیت پاک عطا فرما،

ما برای سیر شدن قیام نکردیم، برای سیر کردن قیام کردیم.

شهید مطهری


منبع: کتاب ((آینده انقلاب اسلامی ایران)) اثر استاد شهید، مرتضی مطهری

زبان

حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللّه  وَالیَومِ الخِرِ فَلیَقُل خَیرا أَو لِیَسکُت؛
هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.

 نهج الفصاحه، ح 2915

به یادداشته باش

درهمین لحظه اززندگی پیام پروردگارت رابه یادداشته باش:

آزادانه بیندیش

بردباری رابیاموز

بیشترخنده روباش

لحظات ناب رابدست آور

دوستانی نوبدست آور

.........