زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

سوالاتیکه دختروپسربایدازهم بپرسند:

سوالاتی که دختر و پسر در جلسة دوم خواستگاری باید از هم بپرسند؟

«قسمت اول»

(ازدواج موفق 41)

دکتر شاهین فرهنگ

من در اینجا حال و هوای سوال ها را می گویم نروید عین این سوال ها را بپرسید! می دانید چرا؟ (چون ای سی دی ها پخش می شود بعد هر سوالی که ما اینجا مطرح می کنیم آن از قبل جوابهای آن را خیلی خوب آماده کرده است. ) شما از سوال هایی که مطرح می کنیم الگو می گیرید و خودتان سوال طراحی می کنید. نه دقیقا این سوالات را می پرسید و نه دقیقا به همین تعداد. حواستان باشد که در این جا نباید سوالات کلیشه ای بپرسید. چون سوال کلیشه ای جوابش هم کلیشه ای است. نمونه ای از این سوال و جوابهای کلیشه ای: انگیزة شما برای ازدواج چیست؟ جواب: رشد و تعالی!  به چه چیزی در زندگی اهمیت می دهید؟ جواب: ایمان!

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

 

سوالهای نوع اول:

مسائلی که از زندگی شخصی و خانوادگی او برای ما مهم است.

می توانم از رسم و رسومات شما بدانم؟ می توانم بدانم چقدر به رفت و آمدهای فامیلی و غیر فامیلی بها می دهید و در خانواده تان اتفاق ها می افتد؟ می توانم بدانم خانواده در تصمیم گیری های شما چه نقش دارند؟ مثلا مادرتان چقدر کمک می کنند پدرتان چقدر همراهی می کنند؟ بعد در توضیحاتی که می دهد ببینیم آیا رگه هایی از دخالت دیده می شود یا واقعا همراهی و همدلی؟ می توانم بپرسم که چقدر آنها به شما کمک می کنند (و حتما بعدا از مادرشان هم بپرسید که می توانم بپرسم شما در تصمیم گیری ها چقدر به پسر یا دخترتان کمک می کنید؟) بعد این دو تا جواب را کنار هم می گذاریم و اینجوری می فهمید که چقدر صداقت در این خانواده جریان دارد.

سوالهای نوع دوم:

دربارة اهداف بلند مدت و زندگی آینده اش است.

ما می خواهیم ببینیم این دختر خانم و آقا پسر آیا دور اندیش هستند یا نه؟ آیا هدفمند زندگی می کنند یا نمی کنند؟

نمونه سوالها:

می توانم بپرسم برنامة شما برای آینده تان چیست؟

می توانم بپرسم که شما تو برنامه ریزی برای آینده توی طراحی آینده از همسرتان هم کمک می خواهید یا نه؟

می توانم بپرسم شما دقیقا می دانید ده سال دیگه می خواهید توی این عالم کجا باشید؟

می توانم بپرسم این برنامه تان دقیقا توی چه زمینه هایی است؟ یکی فقط یک خط کشیده برای پول. یکی یک خط کشیده فقط برای رشد کاری. ببینیم در چه زمینه هایی او آینده نگری دارد.

سوالهای نوع سوم:

سوالاتی که با پاسخ به آنها متوجه بشویم آیا این انسان اهل رشد هست یا نیست؟

نمونه سوالها:

شما با چند سال قبل چه فرقهایی کرده اید؟

چه ویژگیهای شخصیتی تان را دوست دارید؟

از کدام رفتارهایتان بدتان می آید؟

آیا برای برطرف کردن رفتارهای بد خودتان کاری کرده اید؟

توانسته اید رفتارهای بدتان را ریشه کن کنید؟

چه رفتار ها و صفاتی را می خواهید در خودتان تقویت کنید؟ (برای اینکه مظمئن بشوید دروغ نمی گوید از او سوال کنید:

چطوری می خواهید این کار را انجام بدهید؟ (ببینید آیا برنامه و راه کاری برای این کار دارد یا نه)

بزرگترین نقطه ضعف خودتان را در چه چیزی می دانید؟

تا حالا فکر کرده اید که چگونه می توانید از دست این نقطه ضعف رها بشوید؟

سوالهای نوع چهارم:

سوالاتی که ما را بیشتر با روحیات و خلق و خوی آن آدم آشنا بکند:

نمونه سوالها:

شما با کسی درد دل می کنید؟ با کسی مشورت می کنید؟ اگر بله، با چه کسانی؟ و اگر نه چرا؟ یعنی شما حرفی برای زدن ندارید؟ یعنی شما سوالی برای پرسیدن ندارید؟ همة جوابها را خودتان می دانید؟

گفتن چه چیزهای به اطرافیان و دوستان و اعضای خانوادتان برایتان سخت است؟

تا حالا چه تصمیم های مهمی در زندگی گرفته اید و به هر کدام از این تصمیم های مهم چقدر عمل کردید؟ می شود برایم توضیح بدهید و چند نمونه از آنها را برایم بگویید؟

در چه مواردی سخت می گیرید؟

چه چیزهایی خوشحالتان می ند؟

چه چیزهایی شما را ناراحت می کند و یا شما را به هم می ریزد؟

چقدر در تصمیماتتان از دیگران نظر خواهی می کنید؟

حرف مردم چقدر برایتان مهم است؟

اگر یک نفر جلوی بقیه با شما برخورد تندی بکند چکار می کنید؟

اگر یکدفعه کسی به شما توهین بکند چکار می کنید؟

تا حالا این اتفاق برایتان افتاده است؟ می شود دقیقا به من بگویید که در آن حادثه چکار کردید؟ (جوابی که می دهد را با پدر و مادر و خواهر و برادرش چک می کنید تا بفهمید جوابها با هم انطباق دارد یا ندارد؟ )

تا حالا با پدر و مادرتان سر موضوعی اختلاف داشته اید؟ اگر داشتید این اختلاف سر چه چیزی بوده است؟ چه کار کردید؟

اگر شما یکدفعه یک بدهی سنگین بالا باورید چکار می کنید؟

شما اهل مطالعه هم هستید؟ معمولا چه کتابهایی می خوانید؟

شما اهل موسیقی هم هستید؟ اگر هستید چه نوع موسیقی؟

اهل تلوزیون و فیلم و سریال هستید؟ اگر هستید چه نوع فیلم و سریالی؟

تلوزیون که نگاه می کنید بیشتر به دنبال دیدن چه برنامه هایی هستید؟

بیشتر توی زندگیتان خودتان را مدیون چه کسانی می دانید؟

تک تک اینها می تواند ما را از خیلی از پیچ و خم های ذهنی و دلی این آدم آشنا بکند.

سوالهای نوع پنجم:

سوالاتی در مورد دوستان آن فرد.

یادتان هست که به شما گفتیم دوستهای یک آدم مثل خود او هستند؟

نمونه سوالها:

چند تا دوست صمیمی دارید؟

ملاکتان برای انتخاب دوست چه چیزی بوده است؟

در مجموعه دوستهایتان چرا با این چند نفر صمیمی شدید؟

آیا در بین دوستهایتان یک نفر هست که به عنوان بهترین دوست شما باشد؟

چرا او را به عنوان بهترین دوست خودتان انتخاب کردید؟

آیا با دوستانتان بیرون هم می روید؟

آیا با دوستانتان برنامه های دسته جمعی هم دارید؟

کجا ها می روید؟ چه کارهایی می کنید؟

نظر دوستهای صمیمی تان خیلی برایتان مهم است؟

نظر شما برای آنها خیلی مهم است؟

تا حالا شده از دوستهای صمیمی خودتان کمک بخواهید؟

چقدر برای دوستانتان مایه می گذارید و وقت می گذارید؟

برای دوستهای صمیمی، و صمیمی ترین دوستتان چقدر وقت می گذارید؟

حاضر هستید برای دوست صمیمی خودتان هزینه کنید؟ چقدر؟

اینها همان پاسخ محوری است که قبلا توضیح دادم! باید ببینیم چه جوابی به ما می دهد.

تا حالا با دوستهایتان دعوا هم کرده اید؟ چند بار و چرا؟ آخر این دعوا به کجا رسید؟

اگر ازدواج کنید چقدر می خواهید برای دوستانتان وقت بگذارید؟

برای آن دوست خیلی صمیمی تان چطور؟

و بعد از او بپرسید می خواهید همین سوالاتی را که از شما کردم را از خودم بپرسم و به شما جواب بدهم؟

سوالهای نوع ششم:

سوال در مورد فرزند دار شدن.

یک نکته را به شما بگویم و آن اینکه این سوالات تقدم و تأخر ندارد. هر طوری که دلتان خواست بپرسید.

نمونه سوالها:

شما بچه می خواهید؟

چند تا بچه می خواهید داشته باشید؟

کی می خواهید فرزند دار بشوید؟ (اولین بچه تان را کی می خواهید؟)

دوست دارید فاصله بچه هایتان با هم چقدر باشد؟

اگر همة بچه هایتان دختر و یا پسر بشوند چکار می کنید؟

متاسفانه کسی قبل از ازدواج راجع به این چیزها سوال نمی کند و دو ماه از ازدواج گذشته مرد به خانمش می گوید که بچه می خواهم!!! لطفا قبل از ازدواج راجع به این مسأله با هم به توافق برسید.

سوالهای نوع هفتم:

سوال از مسائل خاص.

نمونه سوالها:

آیا بیماری خاصی داشتید؟ و یا دارید؟

دنبال درمان بیماریتان بودید؟

چه کارهایی برای درمان بیماریتان کرده اید؟

دوره درمان بیماریتان چقدر طول می کشد؟

آیا دارو هم مصرف می کنید؟

تا چه زمانی باید از دارو استفاده کنید؟

دکتر آخرین حرفی که در مورد بیماریتان زده چی بوده است؟

سیگار و یا قلیان می کشید؟

در بین وابستگان درجه یک شما کسی بیماری خاصی داشته است؟

آیا در خانواده تان مورد طلاق هم داشته اید؟

این فرد کی بوده؟ چه زمانی این اتفاق افتاد؟ به چه دلیل از هم جدا شدند؟

سوالهای نوع هشتم:

دیدگاه دینی و حریم های اعتقادی و پر رنگ بودن خدا در زندگی و خانواده شما و در ذهن شخص شما

نمونه سوالها:

خدا و باید و نبایدهای خداوند چقدر برای شما مهم است؟

خدا و خط قرمزهای او چقدر برای شما پر رنگ است؟

اگر خدا گفته باشد یک کاری را انجام نده ولی شما اگر آن کار را بکنید سود کلان مالی بدست بیاورید، آیا حاضر هستید آن کار را بکنید؟

نکته: سوالات دینی را خیلی مستقیم نپرسید.

اگر شما در زندگیتان به یک بحرانی بخورید و به بن بستی برسید و گره محکمی به زندگیتان بخورد چکار می کنید و سراغ چه کسی می روید؟ (ممکن است بگوید: خب یک خاکی به سرم می ریزم دیگر!!! یا: می رویم سراغ دوستهایم! یا: می روم سراغ پدرم! یا: می روم به درگاه خدا طلب یاری می کنم. مگر ما بی صاحب هستیم؟)

با یک سوال غیر مستقیم متوجه می شوید که این طرف آیا در مواقع بحرانی به سمت خدا می رود یا نه؟

ببینید از توکل به خدا و از آویزان شدن به پیامبران و ائمه حرفی می زند یا نه؟

از او بپرسید اگر امکان این بود که پنج تا شهر را برای مسافرت بروید، کدام را می روید؟ (ببینید در بین شهرهایی که اسم می برد اسم شهری که موقعیت مذهبی دارد را می برد؟ اگر کسی حال و هوای مذهبی داشته باشد تو این پنج شهر بالاخره باید اسم یک شهر مذهبی را هم ببرد.)

با پرسیدن سوالاتی از این قبیل میزان پایبندی او را به دین و تناسب نگه او را به دین با نگاه خودتان بسنجید.

سوالهای نوع نهم:

سوال از مسائل سیاسی

نمونه سوالها:

آیا دیدگاه سیاسی دارد یا ندارد؟

آیا طرفدار جناح یا گروه خاصی هستند؟

اگر هستید میزان و شدت طرفداری شما چقدر است؟

یک موقع است که اسم آن گروه و حزب را که می آورد با جیغ و داد و هیجان حرف می زند. اگر شما مثل او در این دیدگاه سیاسی با او هم عقیده نیستی متوجه می شوید که با هم چفت نیستید.

10مورددرموردتحقیق درامرازدواج

                    قلب.قلب های زیبا.رویایی

 

«ده نکته در مورد تحقیق در امر ازدواج»

«ازدواج موفق 24»

«دکتر شاهین فرهنگ»

در تحقیقی که از این هفت منبع می کنید باید به یک سری نکات دقت کنید.

اول:

حتما از تمام هفت منبع تحقیق می کنید. اگر هم یک کم شک دارید به خانواده های دور و برتان نگاه کنید ببینید چقدر زندگی ها سرد و بی روح است. تا آن وقت این کار را بکنید. اینطور نباشد که از پنج منبع تحقیق بکنید و همه هم بگویند خوب است و دیگر تحقیق روی دو تا منبع دیگر را رها کنید. همة منابع باید مورد تحقیق قرار بگیرد. ممکن است به دلیلی بعضی از این منابع وجود نداشته باشد. مثلا ما گفتیم همکاران. خب یک پسری است که با باباش کار می کند. خب این همکاران ندارد. از خود باباهه هم که نمی شود رفت پرسید. معلومه که فقط تعریف می کند. در اینجا نمی آییم منبع را حذف بکنیم و بگوییم خب حالا شد 6 تا منبع بلکه می رویم سراغ منبع جایگزین. برای این پسر منبع جایگزین می شود مشتری های این مغازه. یا مغازه های اطراف آنها. حتما باید از 7 منبع تحقیق بشود حتی اگر آن خانواده با شما آشنا هستند.  

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

دوم:

اول پرس و جو می کنیم تا معتمدین محل را پیدا بکنیم. سراغ هر کسی برای تحقیق نمی رویم. شما فرض کنید می روید توی محل تحقیق کنید و زنگ یک خانه را می زنید که آمدیم برای تحقیق. آن هم می گوید که چه خوب شد آمدید اینجا. و هر چی میرسد بدی از خود پسر و خانواده اش می گوید. حالا این آدم یک نفر است که هیچ یک از اهل محل از او راضی نیستند و اعصاب همه را خرد کرده. اول باید از آدمهای متعهد و امین و معتمد و آدمهایی که روی آنها حساب می کنند را پیدا بکنید. ممکن است یکی بگوید الان که مثل صد سال پیش نیست. الان دیگر همسایه همسایه را نمی شناسد. بله حرف شما درست است ولی حتما می شود معتمد محل را پیدا کرد. از نانوای محل. از سوپرمارکت محل، آرایشگر محل، مسجد محل و.... می رویم سوال می کنیم که معتمد محل کیست؟ و آنوقت سوالات خودت را از کسی می پرسی که می شود به او اعتماد کرد. هر محلی یک ریش سفید دارد. برای تحقیق باید بروید امین مردم را پیدا کنید آن هم نه یک نفر و دو نفر و سه نفر. وقتی داریم پرس و جو می کنیم از آدمهایی که توی این محل بنام تر و سرشناس تر هستند. از ما می پرسند برای چی می پرسید؟ یک وقت نگویید برای چی می خواهید بدانید امین محل کیست. نگویید برای ازدواج می خواهید از او بپرسید. نگویید برای کی می خواهید تحقیق کنید. حالا ما می خواهیم برویم از امین محل بپرسیم، این اولین نفر مسیر تحقیق را منحرف می کنند. نگویید امین محل را برای چه کاری می خواهید. بگویید یک موضوعی است که باید ببینم کی توی این محل مورد اعتماد است تا بروم با او صحبت کنم. اگر از همچین افرادی کوچکترین نکتة منفی شنیدید آن را خیلی بزرگ و جدی بگیرید.

سوم:

زمانی که سراغ بستگان او می روید، معلوم است که هر چیزی را نمی گویند و مصلحت اندیشی می کنند چون ممکن است یک چیزی بگویند و یک درگیری فامیلی درست بشود. پس برای چی باید برویم سراغ آنها؟ چون یک وقتهایی یک چیزهایی از دهانشان می پرد و یک سرنخ های خیلی خوب به ما می دهند.

از هر منبعی که تحقیق می کنید از او بخواهید که منابع دیگری را معرفی بکند. اینجوری حلقة منابع ایجاد می شود.

اگر توی تحقیق متوجه شدید بستگان درجه یک او معتاد و مشروب خور و زندانی و صفتهای بد دارند باید حساسیتمان را در تحقیقات بیشتر بکنیم.

چهارم:

خود پسر و دختر نباید برای تحقیق بروند چون لو می رود. محقق نباید شناخته بشود.

پنجم:

عدم تمایل جوابگویی کسانی که از آنها سوال می کنیم باید حساسیت ما را بالا ببرد. گاهی وقتها افرادی که از آنها تحقیق می کنیم میل به جواب دادن ندارند و یک جمله هایی می گویند که قابل تأمل است یا شبهه بر انگیز است. «آقا حالا این همه آدم توی این محل چرا می خواهید از ما بپرسید؟» یا اینکه از او سوال می کنیم و او به ما جواب سر بالا می دهد. باید ببینید این چی است که دارد از ما مخفی می کند. اینها مشکوک است.

ششم:

سابقة آشنایی افراد را با این فرد و خانواده اش بپرسید. مثلا چند ساعت دربارة او حرف می زند بعد ازش می پرسیم چند وقت است اینها را می شناسید؟ می گوید دو ماه!! هر چقدر سابقة آشنایی بیشتر باشد تحقیقات دقیق تر است.

هفتم:

در تحقیق پرسشها و پاسخ های کلی هیچ فایده ای ندارد: خوبه؟ بله! نجیبه؟ بله! سربه زیر است؟ بله.

هشتم:

اگر مطمئن شدید کسی دروغگو است با او مشورت را ادامه ندهید. چون حقایق را وارونه نشان می دهد.

نهم:

اگر اطمینان حاصل کردید که طرف شما ترسو است مشورت را با او ادامه ندهید. چون حقایق را پنهان می کند.

دهم:

از خود طرف نپرسید که یک عده را برای تحقیق معرفی کنید این غلط است. فقط در مورد بستگان می تواند باشد.

http://ab-ojeparvaz.mihanblog.com/post/207