زندگی زیبا{ازدواج}
زندگی زیبا{ازدواج}

زندگی زیبا{ازدواج}

مسافر

صیغه محرمیت موقت

«صیغه محرمیت موقت قبل از عقد دائم»

(ازدواج موفق 46)

دکتر شاهین فرهنگ

بعد از جلسه سوم خواستگاری که تصمیم ما برای ازدواج قطعی شد (و ما هنوز در مورد مهریه و عقد صحبتی نکرده ایم، لازم است) که دختر و پسر بیشتر با هم صحبت کنند و با هم دوتایی بیرون بروند و در حضور پدر و مادر (و نه در خانه خالی) خانه همدیگر بروند.

توصیه می کنم بعد از جلسه سوم و قبل از جلسه مهربرون، بین دختر و پسر صیغه محرمیت خوانده بشود. کسی نگوید «وای خدا مرگم بده!!!» مگه می خواهند چکار کنند؟ ما این همه رفتیم و آمدیم تا اینها با هم آشنا بشوند که زن و شوهر بشوند. ما الان می خواهیم که این دو تا کمی به هم نزدیکتر بشوند. چون در این نزدیک تر شدن اطلاعاتی می شود کسب کرد که شاید ما در دقیقه نود و نه هم بگوییم نمی خواهیم!! اگر ما قبل از اینکه زمان عقد را تعیین کنیم، تصمیم بگیریم که این ازدواج صورت نگیرد و عقد نکنیم، خیلی بهتر از این است که عقد بکنیم و پشیمان بشویم. اگر ما قبل از اینکه اسم دختر داخل شناسنامه پسر برود و هزار تا ذره بین روی دختر قرار بگیرد و قبل از اینکه بگویند حالا که دارند از هم جدا می شوند آیا هنوز دختر، دختر هست یا نیست، و قبل از این همه داستان، و در دقیقه نود و نه به نتیجه برسیم که به درد هم نمی خوریم خیلی بهتر است تا بعد از عقد و ازدواج به این نتیجه برسیم.

برای همین توصیه می کنیم قبل از بله برون و بعد از جلسه سوم خواستگاری و یا حتی در جلسه سوم که بزرگتر ها حضور دارند بین دختر و پسر صیغه محرمیتی خوانده بشود.

این صیغه محرمیت چند تا شرط باید داشته باشد:

شرط اول:

زمان آن خیلی کوتاه باشد. مثلا یک هفته. نه اینکه دو سال طول بکشد چون اگر در همان ابتدای کار به این نتیجه رسیدید که به درد هم نمی خوریم آن وقت باید دو سال صبر کرد چون زمان صیغه محرمیت را فقط پسر می تواند باطل کند و مثلا بگوید من یک سال و ده ماه باقی مانده را بخشیدم. اما دختر نمی تواند بگوید که محرمیت را تمام کنیم.

دیگر نهایتا اگر در یک هفته به نتیجه نرسیدید دو هفته. دیگر بیشتر نه.

شرط دوم:

صیغه مثل عقد دائم نیست. که اینها دیگر زن و شوهر شدند و هر کاری که دلشان خواست می توانند بکنند. بلکه مرز و محدوده آن را مشخص می کنید. که مثلا ما صیغه محرمیت بین شما دو نفر می خوانیم که فقط شما مثل خواهر و برادر با هم بشوید. فقط در همین محدوده. مثلا پسر بتواند دختر را بدون روسری ببیند. یا مثلا با همدیگر دست دادند اشکالی نداره. فقط همین. نه اینکه بغل کنند و ببوسند و ....

 

سوال: آیا در جلسات خواستگاری و یا در دوران محرمیت یک هفته ای در مورد مسائل جنسی می شود صحبت کرد؟ ممکن است یک نفر خیلی میل داشته باشد و طرف مقابل میل چندانی نداشته باشد.

جواب: خیر نمی شود گفت. آخر از الان که مشخص نمی شود دو طرف چقدر نیاز جنسی دارند. اینطوری نیست که مثلا پسر به دختر بگویید که: «بله من آدم خیلی گرم مزاجی (شهوانی) هستم و ممکن است هر روز نیاز به رابطه جنسی داشته باشم شما چطوری هستید؟» دختر هم بگوید که: «ببخشید من الان نمی توانم تشخیص بدهم که هفته ای چند بار نیاز دارم!!!» آن هم بگوید: «نه دیگر باید تشخیص بدهی! فکر کن ببین چند بار!!!

مگر قبلا تجربه کرده که بداند چقدر میل به رابطه جنسی دارد؟

اما چیزی که می تواند یک کمی برای ما تعیین تکلیف بکند این است سرد مزاج ها با سرد مزاج ها ازدواج کنند و گرم مزاج ها با گرم مزاج ها. چون معمولا بین سرد مزاجی و گرم مزاجی با تمایلات جنسی رابطه مستقیم وجود دارد.

10مورددرموردتحقیق درامرازدواج

                    قلب.قلب های زیبا.رویایی

 

«ده نکته در مورد تحقیق در امر ازدواج»

«ازدواج موفق 24»

«دکتر شاهین فرهنگ»

در تحقیقی که از این هفت منبع می کنید باید به یک سری نکات دقت کنید.

اول:

حتما از تمام هفت منبع تحقیق می کنید. اگر هم یک کم شک دارید به خانواده های دور و برتان نگاه کنید ببینید چقدر زندگی ها سرد و بی روح است. تا آن وقت این کار را بکنید. اینطور نباشد که از پنج منبع تحقیق بکنید و همه هم بگویند خوب است و دیگر تحقیق روی دو تا منبع دیگر را رها کنید. همة منابع باید مورد تحقیق قرار بگیرد. ممکن است به دلیلی بعضی از این منابع وجود نداشته باشد. مثلا ما گفتیم همکاران. خب یک پسری است که با باباش کار می کند. خب این همکاران ندارد. از خود باباهه هم که نمی شود رفت پرسید. معلومه که فقط تعریف می کند. در اینجا نمی آییم منبع را حذف بکنیم و بگوییم خب حالا شد 6 تا منبع بلکه می رویم سراغ منبع جایگزین. برای این پسر منبع جایگزین می شود مشتری های این مغازه. یا مغازه های اطراف آنها. حتما باید از 7 منبع تحقیق بشود حتی اگر آن خانواده با شما آشنا هستند.  

 

برای مشاهدة کامل متن بر روی گزینة ادامة مطلب کلیک کنید!

دوم:

اول پرس و جو می کنیم تا معتمدین محل را پیدا بکنیم. سراغ هر کسی برای تحقیق نمی رویم. شما فرض کنید می روید توی محل تحقیق کنید و زنگ یک خانه را می زنید که آمدیم برای تحقیق. آن هم می گوید که چه خوب شد آمدید اینجا. و هر چی میرسد بدی از خود پسر و خانواده اش می گوید. حالا این آدم یک نفر است که هیچ یک از اهل محل از او راضی نیستند و اعصاب همه را خرد کرده. اول باید از آدمهای متعهد و امین و معتمد و آدمهایی که روی آنها حساب می کنند را پیدا بکنید. ممکن است یکی بگوید الان که مثل صد سال پیش نیست. الان دیگر همسایه همسایه را نمی شناسد. بله حرف شما درست است ولی حتما می شود معتمد محل را پیدا کرد. از نانوای محل. از سوپرمارکت محل، آرایشگر محل، مسجد محل و.... می رویم سوال می کنیم که معتمد محل کیست؟ و آنوقت سوالات خودت را از کسی می پرسی که می شود به او اعتماد کرد. هر محلی یک ریش سفید دارد. برای تحقیق باید بروید امین مردم را پیدا کنید آن هم نه یک نفر و دو نفر و سه نفر. وقتی داریم پرس و جو می کنیم از آدمهایی که توی این محل بنام تر و سرشناس تر هستند. از ما می پرسند برای چی می پرسید؟ یک وقت نگویید برای چی می خواهید بدانید امین محل کیست. نگویید برای ازدواج می خواهید از او بپرسید. نگویید برای کی می خواهید تحقیق کنید. حالا ما می خواهیم برویم از امین محل بپرسیم، این اولین نفر مسیر تحقیق را منحرف می کنند. نگویید امین محل را برای چه کاری می خواهید. بگویید یک موضوعی است که باید ببینم کی توی این محل مورد اعتماد است تا بروم با او صحبت کنم. اگر از همچین افرادی کوچکترین نکتة منفی شنیدید آن را خیلی بزرگ و جدی بگیرید.

سوم:

زمانی که سراغ بستگان او می روید، معلوم است که هر چیزی را نمی گویند و مصلحت اندیشی می کنند چون ممکن است یک چیزی بگویند و یک درگیری فامیلی درست بشود. پس برای چی باید برویم سراغ آنها؟ چون یک وقتهایی یک چیزهایی از دهانشان می پرد و یک سرنخ های خیلی خوب به ما می دهند.

از هر منبعی که تحقیق می کنید از او بخواهید که منابع دیگری را معرفی بکند. اینجوری حلقة منابع ایجاد می شود.

اگر توی تحقیق متوجه شدید بستگان درجه یک او معتاد و مشروب خور و زندانی و صفتهای بد دارند باید حساسیتمان را در تحقیقات بیشتر بکنیم.

چهارم:

خود پسر و دختر نباید برای تحقیق بروند چون لو می رود. محقق نباید شناخته بشود.

پنجم:

عدم تمایل جوابگویی کسانی که از آنها سوال می کنیم باید حساسیت ما را بالا ببرد. گاهی وقتها افرادی که از آنها تحقیق می کنیم میل به جواب دادن ندارند و یک جمله هایی می گویند که قابل تأمل است یا شبهه بر انگیز است. «آقا حالا این همه آدم توی این محل چرا می خواهید از ما بپرسید؟» یا اینکه از او سوال می کنیم و او به ما جواب سر بالا می دهد. باید ببینید این چی است که دارد از ما مخفی می کند. اینها مشکوک است.

ششم:

سابقة آشنایی افراد را با این فرد و خانواده اش بپرسید. مثلا چند ساعت دربارة او حرف می زند بعد ازش می پرسیم چند وقت است اینها را می شناسید؟ می گوید دو ماه!! هر چقدر سابقة آشنایی بیشتر باشد تحقیقات دقیق تر است.

هفتم:

در تحقیق پرسشها و پاسخ های کلی هیچ فایده ای ندارد: خوبه؟ بله! نجیبه؟ بله! سربه زیر است؟ بله.

هشتم:

اگر مطمئن شدید کسی دروغگو است با او مشورت را ادامه ندهید. چون حقایق را وارونه نشان می دهد.

نهم:

اگر اطمینان حاصل کردید که طرف شما ترسو است مشورت را با او ادامه ندهید. چون حقایق را پنهان می کند.

دهم:

از خود طرف نپرسید که یک عده را برای تحقیق معرفی کنید این غلط است. فقط در مورد بستگان می تواند باشد.

http://ab-ojeparvaz.mihanblog.com/post/207