انتظار
برای انتظار من همین پیغام های محرمانه کافی است،
همین " ... باز آید به کنعان غم مخور"...
برای دلتنگیهایم همین استخارههای هر از گاه کافیست
همین کلمات باستانیِ مشهور ...
همین " فاصبر اِن وعدالله حق" ....
برای انتظار من همین پیغام های محرمانه کافی است،
همین " ... باز آید به کنعان غم مخور"...
برای دلتنگیهایم همین استخارههای هر از گاه کافیست
همین کلمات باستانیِ مشهور ...
همین " فاصبر اِن وعدالله حق" ....
هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."
بنده به نوبه خودم میلاد امام حسن عسگری رو به همه شیعان و دوست داران این امام همام تبریک میگم.
میان اندوه بی پایان خیال های نافرجام
میان انبوه فریفتگان در راه دلدادگی
برای شب های تاریکی مینویسم که
خورشیدش طعم خوش اندوه را
در دهانم مزّه میکند
و دلتنگی هایی که برایم
راز شب های بارانی را به تصویر میکشد
و انتظاری که
مرا در حسرت یک غروب پنجشنبه وا میدارد
اینک در ازدحام هیاهوی نگاهم
یادت همیشه سرخ باقی خواهد ماند
اردیبهشت
ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزّمان می آید
آغازامامت گل سرسبدعالم هستی بقیه الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن امام زمان (عج)برمنتظرین ظهورش مبارک.
امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا
یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا
یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج
باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج
آقو ما پارسال شب یلدا دعوت بودیم خونه “فامیل دور”…
به ما گفتن داری میای یه هندونه بگیر…
آقو مام یه هندونه ای گرفتیم رفتیم تا رسیدیم اینا هندونه رو شیکستن رنگش عین گچ سفید بود!
ینی ای 89تا مهمون ریختن سرمون مارو به حد مرگ زدن!
ها ها ها…داغونم کردن…
آقو آخر شب شد گفتن بیاین یه فال حافظ هم بگیریم نوبت ما شد،نیت کردیم،کتابو وا کردیم دیدیم نوشته “خوشگلا باید برقصن…خوشگلا باید برقصن!”…
آقو از اوجایی که تقدیرمون این بود 4ساعت و نیم رقصیدیم مهره 12و13 کمرمون جا به جا شد.
کبدمون از این جا به جایی غافلگیر شد همکاریشو با سایر اعضا قطع کرد.
هپاتیتW گرفتیم مُردیم!
ها ها ها…
رفتیم اون دنیا ای “حافظ” مارو تو برزخ گیر آورد انقد مارو زد انقد مارو زد که یه بار دیگه هم مُردیم!…
آقو دوباره که برگشتیم دیدیم میگن سوالای شب اول قبر لو رفته از اوجایی هم که ما تنها کسی بودیم که 2 بار مُرده شدیم تنها مظنون ماجرا اینم به پروندمون اضافه شد.
نامه اعمالمونو دادن دیدیم از 20 شدیم 0.25…
آقو روح پدر خدابیامرزمون اومد ای کارنامه رو دست ما دید با کمربند افتاد به جونمن!
ها ها ها…
ینی چنان شخصیتی از ما خورد شد جلو سایر ارواح که نگو!
باز هم روز جهانی معلولین فرا رسید . باز هم سومین ماه پائیز در روزی که جشن سالگرد تصویب و تائید اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را برگزار می نمائیم روز جهانی معلولین رانیز گرامی می داریم در این روز به پا سداشت فضائل انسانی می پردازیم واز همت بلند کسا نی یا د می کنیم که با تمامی مشکلات جسمی و نا ملایمات روزگار می کوشندتا در بازی زندگی از دیگران باز نمانند . 12 آذر هر سال ( سوم دسامبر) روز جهانی معلولین روزی است که در تمامی جهان معلولین مورد تکریم قرار می گیرند وعملکرد دولتمردان و مدیران اجرائی ارزیابی می گردد .
در این روز شا خصهای زندگی معلولین بررسی می شود و برنامه ها و اهداف مورد باز بینی و باز نگری میگردد.
روزتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــان مــــــــــــــــــــــــــبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*بعضي از آدمها جلد زركوب دارند. بعضي جلد ضخيم، بعضي جلد نازك، بعضی آدمها اصلا جلد ندارند؛
*بعضي از آدمها با كاغذ كاهي چاپ مي شوند و بعضي با كاغذ خارجي؛
*بعضي از آدمها ترجمه شده اند؛
*بعضي از آدمها تجديد چاپ مي شوند و بعضي آدمها فتوكپي آدمهاي ديگرند؛
*بعضي از آدمها با حروف سياه چاپ مي شوند و بعضي آدمها صفحات رنگي دارند؛
*بعضي از آدمها تيتر دارند، فهرست دارند؛
* روي پيشاني بعضي آدمها نوشته اند حق هر گونه استفاده ممنوع است!
*بعضي از آدمها قيمت روي جلد دارند؛
* بعضي ادمها با چند در صد تخفيف به فروش مي رسند!
* بعضي آدمها بعد از فروش پس گرفته نمي شوند!
*بعضي آدمها نمايشنامه اند در چند پرده نوشته مي شوند؛
*بعضي از آدمها فقط جدول و سرگرمي دارند بعضي معلومات عمومي هستند؛
*بعضي از آدمها خط خوردگي دارند و بعضي آدمها غلط چاپي دارند!
*از روي بعضي آدمها بايد مشق نوشت و از روي بعضي بايد جريمه نوشت؛
*بعضي آدمها رو بايد چند بار بخوانيم تا معني آنها رو بفهميم ؛
* و بعضي آدمها رو بايد نخوانده دور انداخت!!!
من نمیگویم درین عالم
گرم پو، تابنده، هستی بخش
چون خورشید باش
تا توانی
پاک، روشن
مثل باران
مثل مروارید باش
فریدون مشیری
ادامه مطلب هم مطلبکی برای خواندن هست
تو ببخشا که اگر
صورت ما نیلی نیست ،
پلک سالم داریم
بازو و پهلوی ما بی درد است
لیک چشمانمان اگر از بهر شما گریان نشود
آخرین مرحله ی نامردی است ...
با چشـم مهربان تـو تسخیر میشود¤
این خوابها که همسفر هر شب من است¤
یک روز مو به مو همه تعبیر میشود¤
فرصت گذشت وقت زیادی نمانده است¤
تعجیل کن عزیز دلم دیر میشود.
"اللهم عجل لولیک الفرج"
شبی در محفلی ذکر علی (ع بود
شنیدم عارفی فرزانه فرمود
اگر اتش به زیر ژوست داری
نسوزی گر علی(ع) را دوست داری
خورشید شکفته در غدیر است علی
باران بهار در کویر است علی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست
بر ملک محمدی امیر است علی
این روزها چه روزهای باعظمتی است،
موسی به طور می رود،
فاطمه(س) به خانه علی(ع)،
ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه،
محمد(ص) با علی(ع) به غدیر،
و حســــــــــــین(ع) با تمام هستیش به کربلا...
التماس دعا
===============================
================================
عرفه آمد و من باز مصفا نشدم،
حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم،
همه گشتند سفید و دل من هست سیاه،
باز هم شکرکه پیش همه رسوا نشدم
التماس دعا
امام رضا(ع):
خداوند، پر حرفی و تلف کردن ثروت و اظهار نیاز کردن
زیاد از همنوعان را دشمن می دارد.
اینك ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
كاش من هم عبور تو را دیده بودم
كوچههای خراسان، تو را میشناسند
زندگینامه
رئیسعلی دلواری در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی برابر با ۱۸۸۲ میلادی (۱۲۹۹ قمری) در روستای دلواراز توابع تنگستان متولد شد. مادر رئیسعلی بنام شهین و پدرش زائیر محمد،از طایفه ممسنی کدخدای دلوار بود که بعدها به «معینالاسلام» ملقب شد. با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۴ سال بیشتر نداشت از جمله پیشگامان مشروطهخواه در جنوب ایران شد و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطهطلب در بوشهر، تنگستان و دشتی آغاز کرد.
دوران جوانی او همزمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان به رهبری وی روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال میکردند، پاسداری از بوشهر و دشستسان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن.
رئیسعلی و جنگ جهانی اول
در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتیهای جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۸ اوت ۱۹۱۵/ ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بصورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند. یک روز پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از ساکنین آن علیه اشغالگران اعتراض کردند، ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگیر و به هندوستان تبعید شدند. بدنبال کسب تکلیف رئیسعلی از علماء، حکم جهادیه علمای نجف توسط شیخ محمدحسین برازجانی به انضمام حکم خود شیخ وی ابلاغ گردید. رئیس علی همراه دوستش خالو حسین دشتی در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ قمری در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام داشت.
نبرد دلوار
نیروهای انگلیسی همزمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. دلوار محلی بود که پیش از آن چندبار سربازان انگلیسی به آن جا تجاوز کرده، اما طعم شکست را در این ناحیه چشیده بودند. رئیس علی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایرخضرخان اهرمی از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن بر آمدند. قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله کشته شدند. عملیات چریکی پیروزمندانه رئیس علی، سایر مبارزان تنگستان را تشویق به همراهی با او کرد. تا تابستان ۱۹۱۵ عملیات موفقی را بر علیه نیروی دریایی انگلیس رهبری کرد. انگلیسیها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند.
نبرد بوشهر
زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رئیس علی، دونفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار گسیل داشتند تا موافقت او را با پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند. نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رئیس علی متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت. رئیس علی در پاسخ میگوید: «چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفتهاست؟
پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیس علی نگاشته شد مبنی بر این که: «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ مینماییم، در این صورت خانههایتان ویران و نخلهایتان را قطع خواهیم کرد.» رئیس علی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: «خانه ما کوهاست و انهدام و تخریب آنها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.»
کشتن
جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیس علی از یک سو و نیروهای بریتانیا و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش برتری یابند. رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. تاریخ شبیخون مذکور و کشته شدن رئیسعلی دلواری در همه منابع، شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ قمری برابر با ۳ سپتامبر ۱۹۱۵ میلادی نقل شدهاست، که بر اساس همه مبدلهای تقویم، این روز با ۱۱ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی مطابقت میکند. تاریخ این رویداد فقط بر اساس تاریخ قمری و میلادی ثبت شدهاست و تاریخ خورشیدی رسمیت نداشتهاست. و از آنجا که این روز در بیشتر سالهای میلادی با دوازدهم شهریور تطبیق دارد از روی مسامحه و به غلط توسط محققان در چند دهه اخیر با ۱۲ شهریور تطبیق داده شدهاست. البته باید گفت که در 60 درصد کتاب ها نوشته شده که توسط فردی نفوذی و اجیر شده که شاگرد نظامی او بود، کشته و در بقیه کتاب ها نوشته شده که مورد هدف تیر مستقیم یکی از کاپیتان های گمنام انگلیسی قرار گرفته و با دو تیر کشته شد دلیل این اختلافات این است که چون منطقه «تنگک صفر» منطقه بسیار مشکوکی بود و آن فرد اجیر شده و کاپیتان انگلیسی در دو طرف رییسعلی قرار داشتند دقیقا معلوم نیست کدام تیر زده است . در فیلم (( دلیران تنگستان)) مورد دوم را قبول داشته است!
بزرگداشت
کنگره هشتادمین سال کشته شدن وی در سال ۱۳۷۳ در بوشهر برگزار شد. همه ساله بزرگداشت وی در استان بوشهر بخصوص محل تولد وی دلوار در سالروز کشته شدن او گرامی داشته میشود.در ایران با مصوبه شورای عالی انقلاب روز ۱۲ شهریور بعنوان سالروز کشته شدن رئیسعلی دلواری (سالروز واقعی کشته شدن وی یازدهم شهریور است) از سال ۸۹ به نام «روز مبارزه با استعمار انگلیس» نامگذاری شدهاست.
رئیس علی دلواری و همرزمانش
از همرزمانی که دوش بدوش او جنگیدند و پس از کشته شدن وی نیز مبارزات خود را ادامه دادند:
شیخ حسین خان چاهکوتاهی
زایر خضرخان اهرمی
خالوحسین بردخونی
خانه ات سرد است ؟
خورشيدي در پاکت مي گذارم
و برايت پست مي کنم
ستاره ي کوچکي در کلمه اي بگذار
و به آسمانم روانه کن
بسیارتاريکم
عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی
قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...
زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...
لیلا قربانیان
مرگ، مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند.
به فرق نازنینش کی اثر میکرد شمشیر...
در شب قدر خداوند خوبی های بندگانش را پیمانه میکند..
خدایا کمک کن چترِ گناه را در بارانِ رحمتِ" رمضان و غیر رمضانت" بسته نگه داریم ...
آری ؛ چترها را باید بست ، زیر باران باید رفت ...
بار خدایا؛
صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...
* امسال روزه می گیری؟
+ اگر خدا بخواهد ...
* من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟
+ همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند
بخت امسال برایم یار است!
عطشت راعطشم غمخوار است.
" بفداى لب عطشان حسین "
اولین ذکر پس از افطار است ...
می گویند
هر وقت آب می نوشی
بگو یا حسین(ع)،
این روزها که
آب می بینی و نمی نوشی
آرام بگوی یا اباالفضل(ع)
این روزها
فرق من با مرده ها
در جنبش ماست
من تکان میخورم ولی او نه
هیچ کداممان هیچ حسی نداریم
هیچ کداممان دیرگاهیست
عاشق نیستیم
این روزها
من دلتنگ زنده به گوری ام
شاعر:مهربان
با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل!
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیفهای آفتابی!
ای کبود ِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور، ای دلشورهی شیرین!
با توام
ای شادی غمگین!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمیدانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!